بر خود حرام کردن بعضی چیزها و کارهای حلال چند روز پیش از زیارت کعبه، کنایه از دو تکه جامۀ نادوخته که در ایام حج یکی را به کمر می بندند و دیگری را به دوش می اندازند احرام بستن: جامۀ احرام پوشیدن و نیت حج کردن و به سوی کعبه رفتن
بر خود حرام کردن بعضی چیزها و کارهای حلال چند روز پیش از زیارت کعبه، کنایه از دو تکه جامۀ نادوخته که در ایام حج یکی را به کمر می بندند و دیگری را به دوش می اندازند احرام بستن: جامۀ احرام پوشیدن و نیت حج کردن و به سوی کعبه رفتن
آداب و رسوم، قوانین، مقررات، برای مثال ای دل برو مقلد احکام شرع باش / کز یمن آن به عالم تحقیق وارسی (ابن یمین - ۵۲۰)، حکم احکام نجوم: طریقه ای از غیب گویی یا پیش بینی حوادث از روی اوضاع کواکب که آن ها را در کارها و زندگانی مردم مؤثر می دانستند
آداب و رسوم، قوانین، مقررات، برای مِثال ای دل برو مقلد احکام شرع باش / کز یمن آن به عالَم تحقیق وارسی (ابن یمین - ۵۲۰)، حُکم احکام نجوم: طریقه ای از غیب گویی یا پیش بینی حوادث از روی اوضاع کواکب که آن ها را در کارها و زندگانی مردم مؤثر می دانستند
اجرا کردن، پایان، آخر، عاقبت جمع واژۀ نجم، ستارگان انجام دادن: اجرا کردن، پایان دادن، به پایان رساندن، سامان دادن انجام شدن: به پایان رسیدن، تمام شدن انجام یافتن: پایان یافتن، به پایان رسیدن
اجرا کردن، پایان، آخر، عاقبت جمعِ واژۀ نَجم، ستارگان انجام دادن: اجرا کردن، پایان دادن، به پایان رساندن، سامان دادن انجام شدن: به پایان رسیدن، تمام شدن انجام یافتن: پایان یافتن، به پایان رسیدن
بادکش کردن (بادکش حجامت در پزشکی دیرینه در پیاله ای پنبه آغشته به مل و افروخته را می گذاشتند وآن را بر پشت بیمار می نهادند و بر گوشت آماسیده تیغ می زدند تا خون بگیرد) تانگوییدن
بادکش کردن (بادکش حجامت در پزشکی دیرینه در پیاله ای پنبه آغشته به مل و افروخته را می گذاشتند وآن را بر پشت بیمار می نهادند و بر گوشت آماسیده تیغ می زدند تا خون بگیرد) تانگوییدن