جدول جو
جدول جو

معنی احتساب - جستجوی لغت در جدول جو

احتساب
شمار کردن وآزمودن
تصویری از احتساب
تصویر احتساب
فرهنگ لغت هوشیار
احتساب
بشمار آوردن، شمردن
تصویری از احتساب
تصویر احتساب
فرهنگ واژه فارسی سره
احتساب
((اِ تِ))
شمردن، حساب کردن، نهی کردن از کارهایی که در شرع ممنوع باشد
تصویری از احتساب
تصویر احتساب
فرهنگ فارسی معین
احتساب
حساب کردن، شمردن، به شمار آوردن، گمان کردن، آزمودن، اکتفا کردن، نهی کردن از آنچه در شرع ممنوع باشد
تصویری از احتساب
تصویر احتساب
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شهر روبی (در زمان قاجار نام سازمانی بوده در شهرداری)، جمع احتساب یا اداره احتسابات. در عهد قاجاریه و اوایل عهد پهلوی اداره تنظیف خیابانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتلاب
تصویر احتلاب
شیردوشی شیر دوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتطاب
تصویر احتطاب
هیمه بندی هیزم شکنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتساء
تصویر احتساء
آشامیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراب
تصویر احتراب
ستیزیدن نبردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتجاب
تصویر احتجاب
در پرده شدن، درحجاب شدن، در پرده رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتساب
تصویر اکتساب
الفنجیدن، اندوزش، به دست آوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکتساب
تصویر اکتساب
ورزیدن، کسب کردن، حاصل کردن، به دست آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتساب
تصویر انتساب
باز بستن خود را به کسی، نسبت داشتن، وابستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتجاب
تصویر احتجاب
در حجاب رفتن، پوشیدگی، پوشش، حجاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکتساب
تصویر اکتساب
کسب کردن، حاصل کردن، فراهم آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتساب
تصویر انتساب
نسبت داشتن، خود را به کسی نسبت دادن، پیوستگی، خویشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتجاب
تصویر احتجاب
((اِ تِ))
در پرده شدن، در حجاب شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتساب
تصویر اکتساب
((اِ تِ))
کسب کردن، بدست آورن، اندوختن، جمع اکتسابات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتساب
تصویر انتساب
((اِ تِ))
نسبت داشتن، نسبت دادن، پیوستگی، خویشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتساب
تصویر اکتساب
Acquisition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
приобретение
دیکشنری فارسی به روسی
การได้มา
دیکشنری فارسی به تایلندی
إمبرياليٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
अधिग्रहण
دیکشنری فارسی به هندی