جدول جو
جدول جو

معنی احتبال - جستجوی لغت در جدول جو

احتبال
(صَ فَ / فِ بَ)
گرفتن صید بدام. دام گستردن برای صید. (منتهی الارب). به دام داهول صید کردن. (زوزنی) (تاج المصادر). بدام شکار کردن، فراهم گردیدن. مجتمع شدن. (منتهی الارب) ، در نیفۀ شلوار گرفتن چیزی را. (منتهی الارب) ، احتجاز به ازار، برمیان بستن ازار را. (منتهی الارب). ازار بر میان بستن. (تاج المصادر) ، فوطه بر میان بستن
لغت نامه دهخدا
احتبال
برانگیختن، برانگیخته شدن
تصویری از احتبال
تصویر احتبال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احتیال
تصویر احتیال
چاره جویی کردن، چاره گری
حیله به کار بردن، مکر، فریب، کلک، حقّه، نیرنگ، نارو، گول، تنبل، دستان، ترفند، گربه شانی، خدعه، غدر، تزویر، ترب، چاره، قلّاشی، خاتوله، ستاوه، شید، کید، دویل، دغلی، شکیل، اشکیل، ریو، روغان، دلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتباس
تصویر احتباس
عارضه ای که در آن انسان نمی تواند ادرار کند، مسدود شدن مجرای ادرار، احتقان، حبس بول، شاش بند، حبس البول
زندانی شدن، محبوس شدن
قطع شدن، بریده شدن
خودداری، امتناع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
گمان، حدس، حمل کردن، بار برداشتن، بردباری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتفال
تصویر احتفال
محفل تشکیل دادن، در یک جا جمع شدن، انجمن شدن، گرد آمدن گروهی از مردم در مجلس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهتبال
تصویر اهتبال
ترفند سازی، گزاف گویی، نخجیر فریبی، اندوهگینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتبال
تصویر انتبال
کشتن، مردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتباس
تصویر احتباس
زندانی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
آراستگی، گردهمایی، بزمیدن (بزم کردن)، گزافکویی آراسته شدن زینت گرفتن، گرد آمدن مردم انجمن شدن گرد آمدن گروهی در مجلس، بزم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتکال
تصویر احتکال
دشوارشدن، آموختن زبان پارسی پس از زبان تازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتلال
تصویر احتلال
فرود آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
باربر گرفتن، حمل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتیال
تصویر احتیال
حیله ومکر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختبال
تصویر اختبال
کم خردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتباک
تصویر احتباک
لنگ بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتباس
تصویر احتباس
((اِ تِ))
در حبس کردن، نگه داشتن چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتیال
تصویر احتیال
((اِ))
حیله کردن، ذمه دیگری را پذیرفتن، حیله گری، چاره ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
((اِ تِ))
حمل کردن، بردباری، گمان بردن، حدس زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
بردباری، شایمندی، شوایی، گرایند، گمان، گمانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
Eventuality, Probability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
éventualité, probabilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
eventualidad, probabilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
संभावना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
kemungkinan, probabilitas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
ความเป็นไปได้ , ความน่าจะเป็น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
eventualiteit, waarschijnlijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
eventualidade, probabilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
eventualità, probabilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
偶然性 , 概率
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
prawdopodobieństwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
ймовірність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
Eventualität, Wahrscheinlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
вероятность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از احتمال
تصویر احتمال
אפשרות , סְבִירוּת
دیکشنری فارسی به عبری