جدول جو
جدول جو

معنی اجناس - جستجوی لغت در جدول جو

اجناس
جمع جنس، گونه ها، کالاها جنس ها، جمع جنس. قسم ها نوع ها گونه ها، کاها متاع ها
فرهنگ لغت هوشیار
اجناس
کالاها
تصویری از اجناس
تصویر اجناس
فرهنگ واژه فارسی سره
اجناس
جنس ها، کالاها، متاعها، جمع واژۀ جنس
تصویری از اجناس
تصویر اجناس
فرهنگ فارسی عمید
اجناس
جمع جنس، قسم ها، نوع، گونه ها، کالاها، امتعه
تصویری از اجناس
تصویر اجناس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اجنان
تصویر اجنان
آبچین پیچی، پنهان شدن، بچه انداختن، دیوانه کردن (آبچین کفن حوله)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجناد
تصویر اجناد
جمع جند، از پارسی گندها سپاهان لشکرها، جمع جند. لشکرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجلاس
تصویر اجلاس
نشانیدن، انجمن، نشست باهم نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجساس
تصویر اجساس
آگاهی جویی سر در آوردن پی بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخناس
تصویر اخناس
بینی رفته، کنه از خرفستران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادناس
تصویر ادناس
جمع دنس، آلوده ها، زشتخویان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشناس
تصویر اشناس
(پسرانه)
نام افشین و چند تن دیگر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اجلاس
تصویر اجلاس
نشست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعناس
تصویر اعناس
ورتنیدن (تغییر دادن) پیر دختر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجاس
تصویر انجاس
نجس کردن، پلید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایناس
تصویر ایناس
انس و الفت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجناد
تصویر اجناد
جندها، لشگرها، جمع واژۀ جند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجاس
تصویر انجاس
نجس ها، چیزهایی که پاک نیست، جمع واژۀ نجس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجلاس
تصویر اجلاس
نشستی معمولاً رسمی برای گفتگو یا مشاوره در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایناس
تصویر ایناس
انس دادن، انس گرفتن، چیزی را دیدن و احساس کردن، صدا را شنیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجناد
تصویر اجناد
جمع جند، لشکرها، سپاهیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجلاس
تصویر اجلاس
((ا ِ))
نشانیدن، با هم نشستن برای گفتگو یا مشاوره در امری، جلسه ای رسمی با تعداد شرکت کنندگان محدود که در آن چند نفر سخنرانی می کنند و پس از بحث و مذاکره تصمیماتی اتخاذ و گاه قطعنامه ای صادر می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادناس
تصویر ادناس
((اَ دُ))
جمع دنس، آلوده به چرک، آلوده به زشتخویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انجاس
تصویر انجاس
((اَ))
جمع نجس، پلیدی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انجاس
تصویر انجاس
((اِ))
نجس کردن، پلید ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایناس
تصویر ایناس
انس دادن، انس گرفتن، دمسازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادناس
تصویر ادناس
دنس، افراد فرومایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جناس
تصویر جناس
همجنس بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناس
تصویر اناس
مردمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناس
تصویر اناس
انس ها، مردم ها، بشرها، انسان ها، جمع واژۀ انس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جناس
تصویر جناس
در بدیع آوردن دو یا چند کلمه که در تلفظ شبیه هم یا هم جنس اما در معنی مختلف باشد مانند کلمۀ «نای»، برای مثال چون نای بینوایم از این نای بینوا / شادی ندید هیچ کس از نای بینوا (مسعودسعد - ۳۱)
نای اول آلت موسیقی و نای دوم نام حصاری است که مسعودسعد سال ها در آن زندانی بوده و نیز مانند این شعر، برای مثال بهرام که گور می گرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟ (خیام - ۶۶)
گور اول حیوان معروف و گور دوم به معنی قبر است، تجنیس
جناس مزدوج (مکرر): در ادبیات در فن بدیع آوردن دو کلمۀ هم جنس یا شبیه در کنار یکدیگر مانند این شعر، برای مثال با رخت ای دلبر عیار، یار / نیست مرا نیز به گل کار، کار ی تا رخ گلنار تو رخشنده گشت / بر دل من ریخته گلنار، نار ی چشم تو خونخواره و هر جادویی / مانده از آن چشمک خونخوار، خوار (منوچهری - ۴۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اناس
تصویر اناس
((اُ))
مردم، مردمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جناس
تصویر جناس
((جِ))
همجنس بودن، آوردن دو یا چند کلمه که در لفظ یکی و در معنی مختلف باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنس الاجناس
تصویر جنس الاجناس
جنس عالی: (پس انتها ارتقا به جنسی بود که بالای او جنسی نبود و آنرا جنس عالی خوانند وجنس عالی را جنس الاجناس نیز خوانند)
فرهنگ لغت هوشیار