نیستانها و بیشۀ شیر که مکمن شیران باشد. (شعوری از محمودی). انبوههای درختان: قلعه خالی کند از خصم زبردست به تیر همچو خالی کند از شیر بشمشیر اجم. فرخی. صد ره فزون دیدم ترا کز قلب لشکر درشدی با گرگ تنها در اجم، با شیر تنها در عرین. فرخی. به روز جنگ چنین باشد و به روز شکار هزبر و ببر برون آرد از میان اجم. فرخی. تیغش بجنگ، پیل برون آرد از حصار تیرش بصید، شیر برون آرد از اجم. فرخی، مرد بی نیزه در حرب، گوسپند بی شاخ. (منتهی الارب). گوسفند بی سرو. (تاج المصادر) ، شرم زن، قدح. (منتهی الارب) ، بنیان اجم ّ، بنیان بی کنگره. (منتهی الارب). بنای بی کنگره. (تاج المصادر) ، (اصطلاح عروض) بحری است که اعصب و معقول باشد چنانکه مفاعلتن را فاعلن کنند. (منتهی الارب). جم ّ در وافر، سقوط میم و تاءمفاعلتن باشد فاعلن بماند و آن را اجم ّ خوانند. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم) ، مقابل اروق، و اروق اسپی است که سوار آن نیزه را میان هردو گوش آن دراز کرده باشد. (منتهی الارب). ج، جم ّ
نیستانها و بیشۀ شیر که مکمن شیران باشد. (شعوری از محمودی). انبوههای درختان: قلعه خالی کند از خصم زبردست به تیر همچو خالی کند از شیر بشمشیر اجم. فرخی. صد ره فزون دیدم ترا کز قلب لشکر درشدی با گرگ تنها در اجم، با شیر تنها در عرین. فرخی. به روز جنگ چنین باشد و به روز شکار هزبر و ببر برون آرد از میان اجم. فرخی. تیغش بجنگ، پیل برون آرد از حصار تیرش بصید، شیر برون آرد از اجم. فرخی، مرد بی نیزه در حرب، گوسپند بی شاخ. (منتهی الارب). گوسفند بی سُرو. (تاج المصادر) ، شرم زن، قدح. (منتهی الارب) ، بنیان اَجم ّ، بنیان بی کنگره. (منتهی الارب). بنای بی کنگره. (تاج المصادر) ، (اصطلاح عروض) بحری است که اعصب و معقول باشد چنانکه مفاعلتن را فاعلن کنند. (منتهی الارب). جَم ّ در وافر، سقوط میم و تاءمفاعلتن باشد فاعلن بماند و آن را اَجم ّ خوانند. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم) ، مقابل اَروَق، و اَروَق اسپی است که سوار آن نیزه را میان هردو گوش آن دراز کرده باشد. (منتهی الارب). ج، جُم ّ
ابن عجیّا. صحابی است. واژه صحابی در زبان عربی از ریشه «صحب» به معنای همراهی آمده و در اصطلاح اسلامی به فردی گفته می شود که پیامبر اسلام را دیده، به او ایمان آورده و در حالت ایمان از دنیا رفته باشد. این افراد پایه گذاران سنت اسلامی بودند و نقش محوری در ثبت، حفظ و انتقال قرآن و حدیث ایفا کردند. صحابه به عنوان الگوهای اخلاقی و دینی شناخته می شوند.
ابن عُجیّا. صحابی است. واژه صحابی در زبان عربی از ریشه «صَحِبَ» به معنای همراهی آمده و در اصطلاح اسلامی به فردی گفته می شود که پیامبر اسلام را دیده، به او ایمان آورده و در حالت ایمان از دنیا رفته باشد. این افراد پایه گذاران سنت اسلامی بودند و نقش محوری در ثبت، حفظ و انتقال قرآن و حدیث ایفا کردند. صحابه به عنوان الگوهای اخلاقی و دینی شناخته می شوند.
نعت تفضیلی از جامد، نیستان. (مؤید) ، جای نشیب که فراهم آمدنگاه آب و رستنگاه نی باشد. نیزار، بیشه. (زمخشری). بیشۀ شیر. ج، اجم، اجام، اجمات. جج، آجام
نعت تفضیلی از جامد، نیستان. (مؤید) ، جای نشیب که فراهم آمدنگاه آب و رستنگاه نی باشد. نیزار، بیشه. (زمخشری). بیشۀ شیر. ج، اُجُم، اِجام، اَجَمات. جج، آجام
درختهای بسیار بهم پیچیده. درختستان، اجناءالأرض، بسیار شدن گیاه زمین و سماروغ و مانند آن. (منتهی الارب). بسیارنبات شدن زمین. (تاج المصادر) ، بر روی افتادن رجوع به اجمه شود
درختهای بسیار بهم پیچیده. درختستان، اجناءالأرض، بسیار شدن گیاه زمین و سماروغ و مانند آن. (منتهی الارب). بسیارنبات شدن زمین. (تاج المصادر) ، بر روی افتادن رجوع به اجمه شود