معنی اجمالا - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با اجمالا
اجمالی
- اجمالی
- سرسری منسوب به اجمال، مختصر مجمل علم اجمالی. یا نظر اجمالی کردن، نظر کلی و عمومی کردن بطور خصه در چیزی یا کاری نظر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اجمالاً
- اجمالاً
- خلاصهً. مختصراً. ایجازاً. بالاجمال. بالجمله. مقابل تفصیلاً
لغت نامه دهخدا