- اثراب
- نکوهش وسرزنش کردن کسی را بر گناهی که کرده است
معنی اثراب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همسالان
خراب کردن
جمع ثوب جامه ها
زرشک
جمع اثر، این امر اثرات وخیم دارد، توضیح: این جمع را فصیح نمیدانند چه جمع اثر در عربی (آثار) و (اثور) است و طبق قواعد جمع عربی مصدری که از سه حرف بیشتر دارد به - ات جمع بسته شود ولی (اثر) سه حرف بیش ندارد
ثروتمند ومالدار شدن
تاراجاندن، جنگیدن
تیزکردن باز شدن زبان، جمع ذرب، بد زبانی ها
روان کردن
دروغ بر بستن بر کسی
تازیان
جمع طرب، فرح، حزن، حرکت وشوق
کارایست (اعتصاب)، رویگردانی، خاموش ماندن، تخم کشی، برف زدن، دستور زدن دادن، دل نهادن، پخته شدن روی گردانیدن رخ تافتن روی بر گاشتن
آشکار کردن، روشن گردانیدن، اصلاح کردن، نیکو ساختن
شمشیر درنیام نهادن، لبریز کردن لبالب کردن
شگفت آوری در سخن، دور رفتن، بسیار خندیدن، نو آوری شگفت آوردن، تازه گفتن
جمع ورب، کنام ها (خانه های وحوش)، نخجیران
رسیدن، چیرگی
اعرابی، عرب ها، تازیان
به طرب آوردن، به طرب درآوردن کسی را
در بدیع اعراض از ماقبل و توجه به ما بعد با استعمال لفظ بل، مانند، برای مثال ای میوۀ دل من لا بل دل / وی آرزوی جانم لا بل جان، عارضش باغی دهانش غنچه ای / بل بهشتی در میانش کوثری
اقامت کردن، مقیم شدن در یک جا، سر فرو افکندن و خاموش شدن، اعراض کردن، روگردانیدن، برگشتن از کسی، روی گردانیدن از چیزی پس از آنکه به آن روی آورده باشند
اقامت کردن، مقیم شدن در یک جا، سر فرو افکندن و خاموش شدن، اعراض کردن، روگردانیدن، برگشتن از کسی، روی گردانیدن از چیزی پس از آنکه به آن روی آورده باشند
ثوب ها، جامه ها، لباسها، جمع واژۀ ثوب
ترب ها، هم سالان، همزادان، جمع واژۀ ترب
چیز نو و غریب آوردن، مطلب شگفت آور و تازه گفتن
آشکار و روشن ساختن، فصیح سخن گفتن، درست بیان کردن، کلمۀ عجمی را عربی کردن، حرکات حروف یا کلمات (فتحه، کسره، ضمه، مد و تشدید) که در بالا یا زیر کلمات قرار می گیرد
جمع ثوب، جامه ها
جمع ترب، همسالان، همزادان، دوشیزگان
Effects
эффекты
Effekte