- اتکال
- واگذاشتن، گردن نهادن کار به کسی گذاشتن وا گذاشتن، اعتماد کردن بر کسی تعویل، تسلیم شدن، یا اتکال بخدا. توکل کردن بخدا
معنی اتکال - جستجوی لغت در جدول جو
- اتکال
- کار خود را به کسی واگذاشتن و به او اعتماد کردن، توکل کردن
- اتکال ((اِ تِّ))
- توکل کردن، کار خود را به دیگری واگذاشتن و به او اعتماد کردن، تسلیم شدن، به خدا توکل کردن به خدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع تل، پشته ها، بالش ها، جمع تل توده های خاک و ریگ پشته ها،جمع تل بالشها
بویناکاندن، بویناک کردن
پیوسته شدن، پیوستن
دشوارشدن، آموختن زبان پارسی پس از زبان تازی
شکل، صورتها، دشواری، سختی کار سخت ودشوار شدن سخت ودشوار شدن
مشتبه شدن
پشت دادن بر، پشت گرمی
پیوستگی، پیوندیدن، پیوستن
خرده، چالش، دیسه ها، دشواری، ریخت ها
برانگیختن، تابناکی، خشمیدن
جمع عکل، ناکسان فرومایگان
گزافیدن
ترکی زنخدان
جمع نکل، بندهای سخت دور کردن: از کاری باز داشتن
خشمیدن، برانگیخته شدن، سودگی، تابناکی
پوشیده شدن کار و مشتبه گردیدن آن، دشواری، سختی و پیچیدگی کاری یا امری، مسئله، عیب، نقص
ریسمانی که به چهار دست و پای ستور می بستند، پای بند ستور،برای مثال خاطر آرد بس شکال این جا ولیک / بگسلد اشکال را استور نیک (مولوی۱ - ۳۸۸)
ریسمانی که به چهار دست و پای ستور می بستند، پای بند ستور،
به هم وصل شدن، به هم رسیدن، به هم پیوستن، پیوستگی، ارتباط
شکل ها، مثل ها، مانندها، چهره ها، صورت ها، حالت ها، وضع ها، جمع واژۀ شکل
تل ها، توده های بزرگ خاک یا شن، تپه ها، پشته ها، جمع واژۀ تل
جمع تل، توده های خاک و ریگ، پشته ها
((اِ تِّ))
فرهنگ فارسی معین
تکیه کردن بر، پشت دادن بر، اعتماد کردن بر، نقطه، نقطه ای که در آن اهرم را تکیه دهند، تکیه گاه
پای بند ستور، شکال
Connection, Interconnection
связь , соединение
Verbindung
з'єднання
połączenie
连接 , 互联
conexão, interconexão