جدول جو
جدول جو

معنی ات - جستجوی لغت در جدول جو

ات
ت۳ در کلماتی که به «ها»ی بیان حرکت ختم نمی شود همزه را حذف می کنند و حرکت آن به حرف آخر کلمه ملحق می گردد مثلاً دوستت، ساغرت، غلامت
فرهنگ فارسی عمید
ات
(سُ خَ)
غلبه کردن بحجّت. (تاج المصادر بیهقی). غالب شدن بحجّت بر، رسوا گردیدن. شرمنده شدن
لغت نامه دهخدا
ات
(اَ / -َتْ)
ادات خطاب است که به آخر کلمه پیوندد. تو:
بودنت در خاک باشد بآفدم
همچنان کز خاک بد انبودنت.
رودکی.
عالمت غافل است و تو غافل
خفته را خفته کی کند بیدار.
سنائی.
ملک یوسف ای حاتم طی غلامت
ملوک جهان جمله در اهتمامت.
انوری.
ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
تا ساغرت پراست بنوشان و نوش کن.
حافظ.
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد
صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت.
حافظ.
زلفت بجادوئی ببرد هر کجا دلیست
و آنگاه بچشم و ابروی نامهربان دهد
هندو ندیده ام که چو ترکان جنگجوی
هرچ افتدش بدست بتیر و کمان دهد.
؟
لغت نامه دهخدا
ات
((ضم متصل.))
ضمیر متصل دوم شخص مفرد، مفعولی و اضافی در آخر کلمه، گفتمت (تو را گفتم)، کتابت، کتاب تو
تصویری از ات
تصویر ات
فرهنگ فارسی معین
ات
مقداری، مقداری کم، از اصوات جهت راندن اسب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اتومبیل رانی
تصویر اتومبیل رانی
عمل راندن اتومبیل، شغل راننده اتومبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتوموبیل رو
تصویر اتوموبیل رو
خودرو راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتوموبیل رانی
تصویر اتوموبیل رانی
خودرو رانی خودرو رانی
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی خودرو دستگاه خود رو که بوسیله موتور بخار یا برق یا نفت یا بنزین یا هوای متراکم و یا گاز حرکت کند و جهت مسافرت و حمل و نقل از جایی بجای دیگر بکار رود، در تداول بیشتر به ماشینهای خود کار سواری که بوسیله یا گازوئیل حرکت کنند اطلاق شود. بنزین یا اتومبیل باری. اتومبیلی که برای حمل بار بکار رود. یا اتومبیل تاکسی. یا اتومبیل سواری. اتومبیلی که برای حمل مسافر بکار رود. یا اتومبیل شخصی. اتومبیلی که صاحب آن و خویشاوندان و نزدیکانش بر آن سوار شوند و کرایه ندهند. یا اتومبیل کرایه یی. اتومبیلی که با اخذ اجرتی مسافر را از جایی بجایی حمل کند
فرهنگ لغت هوشیار
عمل ساختن اتومبیل، صنعت و فن ساختن اتومبیل، شغل و پیشه آنکه اتومبیل میسازد، کارخانه ای که در آن اتومبیل میسازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتومبیل رو
تصویر اتومبیل رو
جاده ای که قابل گذشتن اتومبیل است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتوفاژ
تصویر اتوفاژ
فرانسوی خودخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتومبیل راندن
تصویر اتومبیل راندن
اتومبیل را از جایی بجایی بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتوموبیل سازی
تصویر اتوموبیل سازی
خودرو سازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتوماسیون
تصویر اتوماسیون
فرانسوی خودکاری
فرهنگ لغت هوشیار
خود کار فرانسوی خودکار دستگاهی که خود به خود کار میکند و نیازی به بودن کارگر بر سر آن نیست خود کار
فرهنگ لغت هوشیار
تمام تر کامل تر. یا بنحو اتم. بنحو اکمل بتمامتر صورتی. یا بوجه اتم. بوجه اکمل بتمامترصورتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتوکلاو
تصویر اتوکلاو
فرانسوی پلشت بر
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی گذرگشت اتومبیل بزرگ که برای حمل مسافران دسته جمعی بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
دستگاه حمل مسافر را که بوسیله محرکه بخار یا برق یا نفت یا هوای فشرده یا گاز یا بنزین راه رود
فرهنگ لغت هوشیار
تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین. تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتوموبیل شخصی
تصویر اتوموبیل شخصی
خویش رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتوموبیل کرایه ای
تصویر اتوموبیل کرایه ای
سلاک رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتهاب
تصویر اتهاب
بخشش پذیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتهام
تصویر اتهام
تهمت نهادن بر کسی، افترا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتیام
تصویر اتیام
ذبح کردن، کشتن گوسفند درخانه
فرهنگ لغت هوشیار
درآمدن، بودن، زنبازی زنبازگی، آوردن، کشتن، به جا آوردن آمدن، بودن، آرمیدن با زن، آوردن، کردن کاری را، هلاک کردن، نزدیک رسیدن بلا یا دشمن کسی را، ارتکاب: ارتکاب ذنوب. یا اتیان بمثل. نظیر و شبیه آوردن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
جاورگائی: نزدیکی با جانوران نزدیکی کردن با حیوانات مجامعت بابا جانور و آن از گناهانی است که مجازات آن در دین اسلام تعزیر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتیان به مثل
تصویر اتیان به مثل
مانند آوری داستان آوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتیت
تصویر اتیت
فرانسوی آماس گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتیس
تصویر اتیس
رام تر، منقادتر
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی برچسب، آیین دانی، آیین نوشته ای که روی کیسه ها یا شیشه های دوا و کالای بازرگانی برای تعین محتوی و وزن آنها می چسبانند بر چسب، رسوم و آداب در باری تشریفات، رسوم و آداب در زندگی اجتماعی و رفتار با مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتاغ
تصویر اتاغ
اطاق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اتسه
تصویر اتسه
عطسه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اتلس
تصویر اتلس
آتلانتیک
فرهنگ واژه فارسی سره