جدول جو
جدول جو

معنی ابخازی - جستجوی لغت در جدول جو

ابخازی
منسوب به ابخاز از مردم ابخاز
تصویری از ابخازی
تصویر ابخازی
فرهنگ لغت هوشیار
ابخازی
از مردم ابخاز
تصویری از ابخازی
تصویر ابخازی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انبازی
تصویر انبازی
شراکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابریزی
تصویر ابریزی
منسوب به ابریز ذهب ابریزی زربی غش زرساو ذهب خالص ذهب ابریزی
فرهنگ لغت هوشیار
خرده سنجی، ریشخند، جهانرهایی زبانزد سوفیگری منسوب به ابدال. سمت و صفت ابدال فقر ترک وارستگی، ظرافت و تمسخر
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به ابداع یا امور ابداعی. اموری که مقارن ماده باشد و آن دو گونه بود یکی ابداعی باشد با لذات مانند مفارقات که مبادی اولی وجودند و دیگر آنچه ابداعی بالحد باشد مانند مقادیر و اعداد. یا جسم ابداعی. یا معلول ابداعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابازیر
تصویر ابازیر
جمع بزر آنچه در دیگ کنند از ادویه و بوی افزارهای خشک
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به اخبار کسی که حکایت ها و قصه ها و داستانها را روایت کند محدث اثری مقابل اصولی، در اصطح فقیهان شیعه کسی را گویند که فقط بظاهر حدیث ها تمسک کند و بدلیل های عقلی روی نیاورد، در اصطح ابن الندیم (صاحب الفهرست) و زمان او تاریخ نویس عالم به تاریخ و ترجمه احوال، منسوب به فرقه اخباریان. منسوب به اخبار یا مضارع اخباری. فعل مضارعی که وجه صرفی آن دلت کند بر حدوث کار بطریق خبر و قطع و یقین: (میشوم میخواهم میروم) یا وجه اخباری. یکی از وجه های شش گانه در صرف فعلها و آن این است که کار را بطور قطع و یقین بیان نماید: (میروم رفتم خواهم رفت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پابازی
تصویر پابازی
رقص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابازیر
تصویر ابازیر
دیگ ابزار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اخباری
تصویر اخباری
نوگو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابزاری
تصویر ابزاری
آلتن، آلی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امبازی
تصویر امبازی
شرکت (در امور مادی و معنوی) همکاری همدستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبازی
تصویر انبازی
شرکت (در امور مادی و معنوی) همکاری همدستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهوازی
تصویر اهوازی
منسوب باهواز. از مردم اهواز اهل اهواز، نوایی است در موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اومازی
تصویر اومازی
خر خیر از گیاهان خرخیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبازی
تصویر انبازی
شرکت، همکاری، همدستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پابازی
تصویر پابازی
پای کوبی، پاکوبی، رقص، برای مثال معلم چون کند دستان نوازی / کند کودک به پیشش پای بازی (فخرالدین اسعد - ۱۳۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابیاری
تصویر ابیاری
نوعی پارچۀ ابریشمی راه راه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخباری
تصویر اخباری
مربوط به اخبار مثلاً مضارع اخباری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخباری
تصویر اخباری
کسی که حکایت ها و داستان ها را روایت کند، کسی که فقط به ظاهر احادیث اکتفاء کند نه به دلیل های عقلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبازی
تصویر انبازی
شراکت، شریک بودن، همدستی، همکاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخباری
تصویر اخباری
ویژگی گروهی از علمای شیعه که به ظاهر احادیث و قرآن استناد می کنند نه به دلیل های عقلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابزاری
تصویر ابزاری
Instrumental
دیکشنری فارسی به انگلیسی
инструментальный
دیکشنری فارسی به روسی
інструментальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
เครื่องดนตรี
دیکشنری فارسی به تایلندی