معنی ابزاری

ابزاری: آلتن، آلی

تصویری از ابزاری — تصویر ابزاری

فرهنگ واژه فارسی سره

واژه‌های مرتبط با ابزاری

ابزاری

ابزاری: Instrumental

ابزاری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ابزاری

ابزاری: инструментальный

ابزاری

دیکشنری فارسی به روسی

ابزاری

ابزاری: instrumental

ابزاری

دیکشنری فارسی به آلمانی

ابزاری

ابزاری: інструментальний

ابزاری

دیکشنری فارسی به اوکراینی

ابزاری

ابزاری: instrumentalny

ابزاری

دیکشنری فارسی به لهستانی

ابزاری

ابزاری: 工具的

ابزاری

دیکشنری فارسی به چینی

ابزاری

ابزاری: instrumental

ابزاری

دیکشنری فارسی به پرتغالی

ابزاری

ابزاری: strumentale

ابزاری

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

ابزاری

ابزاری: instrumental

ابزاری

دیکشنری فارسی به اسپانیایی