- ابالیس
- جمع ابلیس
معنی ابالیس - جستجوی لغت در جدول جو
- ابالیس
- اهریمنان
- ابالیس
- ابلیس ها، عزازیل ها، شیاطین، جمع واژۀ ابلیس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی نهاندان کسی که با رازهای تو را آشناست
جمع املیس، کویرها شوره زارها
نا امید از رحمت خدا، شیطان
اهریمن، کخ ژنده
در ادیان سامی، موجودی که باعث رانده شدن آدم و حوا از بهشت شد، مظهر شر و بدی که انسان را گمراه می کند، عزازیل، برای مثال از ابلیس هرگز نیاید سجود/ نه از بدگهر نیکویی در وجود (سعدی۱ - ۹۸) . پس از آفریده شدن آدم همۀ فرشتگان به امر خداوند او را سجده کردند، مگر ابلیس که سرپیچی کرد و به این سبب رانده و ملعون شد
اهریمنی منسوب به ابلیس دارای شیوه و صفت ابلیس بد کارانه و گمراه کننده
خرده سنجی، ریشخند، جهانرهایی زبانزد سوفیگری منسوب به ابدال. سمت و صفت ابدال فقر ترک وارستگی، ظرافت و تمسخر
جمع ابهام
جمع باطل
نام پیروان عبد الله بن اباض از رویگردانان
جمع بزر آنچه در دیگ کنند از ادویه و بوی افزارهای خشک
ظروف سفالینه، کوزه ها
جمع برز، دیگ ابزار
جماعت ملحدان
تک ندار گروه ها، گله گله، پرستو با خوراک بالوایه دمسنجه، جمع ابال اباله اباله ابیل ابول (که هیچیک از آنها در فارسی مستعمل نیست) و گفته اند جمعی است بی مفرد. دسته های پراکنده گروه های متفرق: طیرابابیل دسته های مرغان، پرستو پرستوک خطاف چلچله بابیل
شوهر مادر قایم مقام پدر، لالا لله موء دب، نگهبان حامی حافظ، منصبی در عهد صفویه
فرانسوی سینه کفتری
جمع اسلوب
درختچه ای از تیره خلنگ ها که در زمینهای سخت میروید. در چین و آمریکای شمالی و قفقاز و هندوستان فراوان است و بعنوان گل زینتی در باغها نیز کاشته میشود. گلهایش سفید و یا قرمز است ازلیا اچالیه
لاتینی خشکرو درختچه ای است از تیره خلنگ ها که گل های آن به رنگهای گوناگون دیده میشود
سینه کفتری
بیهوده ها، یاوه ها
دیگ ابزار
آوتابه ها
پرستو، گروه ها، گله گله
افسرها، بساک ها
گمراهی
جمع اکلیل، افسرها بساک ها جمع اکلیل سر بندها تاجها افسرها