خودداری کردن از انجام کاری، سر باز زدن، سرپیچی، امتناع آش،برای مثال هر ابایی که درخورد به بساط / وآورد درخورنده رنگ نشاط نظامی۴ - ۶۳۰، زآن طبخ ها که دیگ سلامت همی پزد / خوش خوارتر ز فقر ابایی نیافتم خاقانی - ۷۸۴
خودداری کردن از انجام کاری، سر باز زدن، سرپیچی، امتناع آش،برای مِثال هر ابایی که درخورد به بساط / وآورد درخورنده رنگ نشاط نظامی۴ - ۶۳۰، زآن طبخ ها که دیگ سلامت همی پزد / خوش خوارتر ز فقر ابایی نیافتم خاقانی - ۷۸۴
آش. (رشید وطواط). نانخورش. با. وا: زآن طبخها که دیگ سلامت همی پزد خوشخوارتر ز فقر ابائی نیافتم. خاقانی. ابای شعر مرا بین و چاشنی مطلب که در مذاق زمانه یکی است شهد و شرنگ. ظهیر فاریابی. هر ابائی که درخورد به بساط و آورد در خورنده رنگ نشاط. نظامی. در مطبخ تو چوب خورد تا ابا پزد آتش که در تکبر سرمایۀ اباست. کمال اسماعیل. که این ابام بسی خوشگوار می آید. کمال اسماعیل. روزی که ازبرای غذای روان و عقل از خوان خاطر تو ز هر گون ابا پزند. کمال اسماعیل. یا زبان همچون سر دیگ است راست چون بجنبد تو بدانی چه اباست. مولوی. روزه داران را بود آن نان و خوان خرمگس را چه ابا چه دیگدان. مولوی. علم دیگ و آتش ار نبود ترا از شرر نی دیگ ماند نی ابا. مولوی. ز حکم تو آنکس که آرد ابا جوین نانش بادا همان بی ابا. ابراهیم فاروقی. مبادا بنان حسودت ابا وگر هست باداابایش وبا. ابراهیم فاروقی. در مدح تو صد ابای خوش دارم افسوس که معده قلم تنگ است. شرف شفروه. و چون این لفظ به کلمه دیگر ضم شود همزۀ آن ساقط گردد: زیربا. سکبا. شوربا
آش. (رشید وطواط). نانخورش. با. وا: زآن طبخها که دیگ سلامت همی پزد خوشخوارتر ز فقر ابائی نیافتم. خاقانی. ابای شعر مرا بین و چاشنی مطلب که در مذاق زمانه یکی است شهد و شرنگ. ظهیر فاریابی. هر ابائی که درخورد به بساط و آورد در خورنده رنگ نشاط. نظامی. در مطبخ تو چوب خورد تا ابا پزد آتش که در تکبر سرمایۀ اباست. کمال اسماعیل. که این ابام بسی خوشگوار می آید. کمال اسماعیل. روزی که ازبرای غذای روان و عقل از خوان خاطر تو ز هر گون ابا پزند. کمال اسماعیل. یا زبان همچون سر دیگ است راست چون بجنبد تو بدانی چه اباست. مولوی. روزه داران را بود آن نان و خوان خرمگس را چه ابا چه دیگدان. مولوی. علم دیگ و آتش ار نبود ترا از شرر نی دیگ ماند نی ابا. مولوی. ز حکم تو آنکس که آرد ابا جوین نانْش بادا همان بی ابا. ابراهیم فاروقی. مبادا بنان حسودت ابا وگر هست باداابایش وبا. ابراهیم فاروقی. در مدح تو صد ابای خوش دارم افسوس که معده قلم تنگ است. شرف شفروه. و چون این لفظ به کلمه دیگر ضم شود همزۀ آن ساقط گردد: زیربا. سکبا. شوربا
مخفف ’تااش’، تا او را، (شرفنامۀ منیری) (مؤید الفضلاء)، تا خود، (مؤید الفضلاء) : جوان تاش پیری نیاید به روی جوانی بی آمرغ نزدیک اوی، ابوشکور، که بی خاک و آبش برآورده ام نگه کن بدو تاش چون کرده ام، دقیقی، بفرمود پس تاش برداشتند بخواری ز درگاه بگذاشتند، فردوسی، بفرمود پس تاش بیجان کنند برو بر دل و دوده پیچان کنند، فردوسی، هرکه او صیدگه شاه ندیده ست امروز بنداند بخبر تاش نگوئی بخبر، فرخی، تاش به حوا ملک خصال همه ام تاش به آدم بزرگوار همه جد، منوچهری، چند چو رعد از تو بنالید دعد تاش بخوردی بفراق رباب، ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 39)، بوالعجبی ساز در این دشمنی تاش زمانی بزمین افکنی، نظامی
مخفف ’تااش’، تا او را، (شرفنامۀ منیری) (مؤید الفضلاء)، تا خود، (مؤید الفضلاء) : جوان تاش پیری نیاید به روی جوانی بی آمرغ نزدیک اوی، ابوشکور، که بی خاک و آبش برآورده ام نگه کن بدو تاش چون کرده ام، دقیقی، بفرمود پس تاش برداشتند بخواری ز درگاه بگذاشتند، فردوسی، بفرمود پس تاش بیجان کنند برو بر دل و دوده پیچان کنند، فردوسی، هرکه او صیدگه شاه ندیده ست امروز بنداند بخبر تاش نگوئی بخبر، فرخی، تاش به حوا ملک خصال همه اُم تاش به آدم بزرگوار همه جد، منوچهری، چند چو رعد از تو بنالید دعد تاش بخوردی بفراق رباب، ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 39)، بوالعجبی ساز در این دشمنی تاش زمانی بزمین افکنی، نظامی
سرب، فلزی نرم، چکش خور، قابل تورق و کم دوام به رنگ خاکستری که در مجاورت هوا تیره و در ۳۲۷ درجه سانتی گراد حرارت ذوب می شود. برای ساختن ساچمه، گلوله، حروف چاپخانه و روکش سیم های برق به کار می رود
سُرب، فلزی نرم، چکش خور، قابل تورق و کم دوام به رنگ خاکستری که در مجاورت هوا تیره و در ۳۲۷ درجه سانتی گراد حرارت ذوب می شود. برای ساختن ساچمه، گلوله، حروف چاپخانه و روکش سیم های برق به کار می رود