جدول جو
جدول جو

معنی اباض

اباض
ریسمانی که به وسیله آن خرده دست شتر بربندند تا دست از زمین برداشته دارد، بند، نام رگی است در پای
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اباض

اباض

اباض
اشتربند، رگ ران ریسمانی که بوسیله آن خرده دست شتر بر بندند تا دست از زمین برداشته دارد بند، نام رگی است در پای. بیخ انگدان بیخ انجدان
فرهنگ لغت هوشیار

اباض

اباض
رسنی که بدان خردۀ دست شتر بر عضد بندند تا دست از زمین برداشته دارد. بند، نام رگی در پای
لغت نامه دهخدا

اباض

اباض
نام پدر عبدالله تمیمی که خوارج اباضیه بدو منسوبند
لغت نامه دهخدا

اباض

اباض
نام قریه ای بعرض یمامه و خرمابنان ِ آنجا بلندتر از آن دیگر جایها است و جنگ خالد بن ولید با مسیلمه بدانجای بود
لغت نامه دهخدا

ابعاض

ابعاض
جمع بعض، برخ ها پاره ها، جمع بعض پاره ها طایفه ها جز ها افراد
ابعاض
فرهنگ لغت هوشیار