جدول جو
جدول جو

معنی ائلاف - جستجوی لغت در جدول جو

ائلاف
(اِ)
رجوع به ایلاف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اخلاف
تصویر اخلاف
خلف ها، فرزندان خوب و صالح، جانشین ها، بدل ها، عوض ها، فرزندان، جمع واژۀ خلف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
به هم پیوستن دو یا چند گروه یا سازمان برای رسیدن به اهداف خاص، با هم الفت داشتن، الفت یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایلاف
تصویر ایلاف
دوست کردن
سازواری دادن
عهد و شبه اجازه
عهد و پیمان، قرار و مدار، موعد، عقد، قرار مدار، قول و قرار، بیعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخلاف
تصویر اخلاف
وعدۀ دروغ دادن، خلاف کردن در وعده، جایگزین کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسلاف
تصویر اسلاف
سلف ها، گذشتگان، درگذشتگان، جمع واژۀ سلف، کسانی که پیش تر از پدران و خویشان خویش می زیسته اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احلاف
تصویر احلاف
حلف ها، سوگندها، قسم ها، جمع واژۀ حلف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتلاف
تصویر اتلاف
تلف کردن، نیست کردن، نابود کردن، تباه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اجلاف
تصویر اجلاف
فرومایگان، مردم فرومایه، جلف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعلاف
تصویر اعلاف
جمع علف، سبزه ها، خورش ستور
فرهنگ لغت هوشیار
هزار کردن، پیمان، نیک گرداندن دوست کردن دوستی افکندن سازواری دادن، دوست شدن دوستی ورزیدن، الف و انس و خوی بکسی دادن یا بجائی، خو کردن، دوست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سازواری، پیوشتگی یگانستن بهم پیوستن با هم پیوستن با هم شدن، الفت یافتن موء انست یافتن، الفت موء انست پیوستگی. الفت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
نابود کردن از میان بردن، نیست شدن، تباهاندن هلاک کردن نیست کردن نابود کردن تلف کردن افنا، هلاک یافتن، از بین بردن یا معیوب ساختن مال غیر بطور مستقیم بدون تقصیر یا با تقصیر مقابل تسبیب. یااتلاف وقت. بیهوده وقت را صرف کردن بکارهایی نا سودمند پرداختن و از وقت بهره برنگرفتن، هلاک کردن، نابود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقلاف
تصویر اقلاف
گژف اندودن (گژف قیر) گژف اندایی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع غلاف، پوشه ها نیام ها پوشین ها تلوسه ها نیام غلاف پوشش ساختن در پوشه کردن در نیام کردن نیاماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطلاف
تصویر اطلاف
رایگان کردن ناچیز گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازلاف
تصویر ازلاف
نزدیک کردن، گردکردن، بایستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احلاف
تصویر احلاف
جمع حلف، هم سوگندان هم پیمانان سوگند دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجلاف
تصویر اجلاف
جمع جلف، فرومایگان سبکسران، ستمکاران، تهی میانان فرومایگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اظلاف
تصویر اظلاف
جمع ظلف، سم شکافتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادلاف
تصویر ادلاف
درشتگویی واداشتن به کندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخلاف
تصویر اخلاف
جمع خلف، جانشینان باز پسینان بازماندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصلاف
تصویر اصلاف
گرانجانی، دشمنی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سلف، پیشینیان در گذشتگان نیاکان جمع سلف پیشینیان پدران پیشین مقابل اخلاف. ج سلف، پدران پیشین، قدما، اقدمین، گذشتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتلاف
تصویر اتلاف
((اِ))
تلف کردن، نابود کردن، هلاک یافتن، وقت بیهوده وقت را صرف کردن، به کارهای ناسودمند پرداختن و از وقت بهره نگرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجلاف
تصویر اجلاف
جمع جلف، فرومایگان، مردمان سفله، هر چیز میان تهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخلاف
تصویر اخلاف
جمع خلف، جانشینان، بازماندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسلاف
تصویر اسلاف
جمع سلف، پیشینیان، درگذشتگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایلاف
تصویر ایلاف
دوست کردن، به هم پیوست دادن، دوستی نمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتلاف
تصویر اتلاف
تباه کردن، نیست کردن، نابودی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اخلاف
تصویر اخلاف
جانشینان، پس آیندگان، پسینیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اسلاف
تصویر اسلاف
پیشینیان، گذشتگان، یشینیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
همایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
Coalition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
коалиция
دیکشنری فارسی به روسی