جَمعِ واژۀ جِلف. مردمان فرومایه و سفله. سبک ساران. سبک مایگان: چون شب دررسید اجلاف آن عرب بر او هجوم کردند و جان عزیز او بر باد دادند و خون شریف او در خاک ریختند. (ترجمه تاریخ یمینی). از روی حمیت دین و غیرت اسلام. جایز نمی شمرد بر آن فضایح اغضاء نمودن و بر آن اجلاف و اغمار ابقا کردن. (ترجمه تاریخ یمینی). خردمند را که در زمرۀ اجلاف سخن ببندد، شگفت مدار. (گلستان).
نابود کردن از میان بردن، نیست شدن، تباهاندن هلاک کردن نیست کردن نابود کردن تلف کردن افنا، هلاک یافتن، از بین بردن یا معیوب ساختن مال غیر بطور مستقیم بدون تقصیر یا با تقصیر مقابل تسبیب. یااتلاف وقت. بیهوده وقت را صرف کردن بکارهایی نا سودمند پرداختن و از وقت بهره برنگرفتن، هلاک کردن، نابود کردن