- أَظهَرَ
- آشکار کردن، نشان دادن
معنی أَظهَرَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هیجان زده کردن، او خوشحال شد
ستم کردن، تسخیر کند
آب شدن فلز، ذوب شدن
دوباره ظاهر شدن، برگشت
در فهرست سیاه قرار دادن، ممنوع کردن
مستقیم کردن، خوش آمدید
دستور دادن، فرمانده، فرمان دادن، راهنمایی کردن
ظاهر شدن، او ظاهر می شود، پدید آمدن، به نظر رسیدن
تأثیر گذاشتن، اثر
گل دادن، او شکوفا شد
محصول دادن، میوه
وادار کردن، او مجبور شد
تعویق انداختن، آخرین
اطّلاع دادن، او گفت
وحشت زده کردن، او وحشت کرد
متحیّر کردن، او شگفت زده شد
تاریک کردن، تاریک تر شد
الهام دادن، او الهام گرفت
نگاه کردن، در نظر گرفتن