معنی قَهَرَ
قَهَرَ
ستم کردن، تسخیر کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با قَهَرَ
ظَهَرَ
ظَهَرَ
دُوبارِه ظاهِر شُدَن، بَرگَشت
دیکشنری عربی به فارسی
صَهَرَ
صَهَرَ
آب شُدَنِ فِلِز، ذُوب شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
قَدَرَ
قَدَرَ
قُدرَت داشتَن، مِقدار
دیکشنری عربی به فارسی
قَصَرَ
قَصَرَ
کاهِش دادَن، قَلعِه، مَحدود کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
قَشَرَ
قَشَرَ
پوستِه کَندَن، پوست کَندَن
دیکشنری عربی به فارسی
قَسَرَ
قَسَرَ
وادار کَردَن، اِجبار، اِجبار کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَمَرَ
أَمَرَ
دَستور دادَن، فَرماندِه، فَرمان دادَن، راهنَمایی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَظهَرَ
أَظهَرَ
آشکار کَردَن، نِشان دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَزهَرَ
أَزهَرَ
گُل دادَن، او شُکوفا شُد
دیکشنری عربی به فارسی