جدول جو
جدول جو

معنی آکاژور - جستجوی لغت در جدول جو

آکاژور
بلادر، بلادور، سرخه دار
تصویری از آکاژور
تصویر آکاژور
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کافور
تصویر کافور
(پسرانه)
معرب از سنسکریت، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای تورانی شهر بیداد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تکاور
تصویر تکاور
(پسرانه)
دونده، تندرو
فرهنگ نامهای ایرانی
کسی که آموزش های دشواری برای جنگ و حمله های غافلگیرانه را گذرانده باشد، کماندو، تگاور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آباژور
تصویر آباژور
سرپوش پارچه ای، چوبی، کاغذی و مانند آنکه روی چراغ قرار می گیرد تا از پخش شدن نور آن در همۀ فضا جلوگیری کند، چراغ پایه داری که دارای این نوع سرپوش باشد
فرهنگ فارسی عمید
از درختان جنگلی امریکا که چوب آن به رنگ سرخ و دارای موج های زیبا است و برای ساختن اشیای چوبی گران بها به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کامور
تصویر کامور
کامیاب، آنکه به مراد و مقصود خود رسیده، موفق، خوشبخت، کامروا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماژور
تصویر ماژور
سرگرد، افسر ارتش بالاتر از سروان، یاور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آکتور
تصویر آکتور
بازیگر سینما و تئاتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آماتور
تصویر آماتور
کسی که به خاطر میل و علاقۀ شخصی و نه برای کسب درآمد، در یکی از رشته های هنری، ورزشی یا فنی فعالیت می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماژور
تصویر ماژور
فرانسوی سرگرد در ارتش، یاور در شهربانی سرگرد یاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامور
تصویر کامور
کامیاب کامران، موفق فیروزمند
فرهنگ لغت هوشیار
داروئی است خوشبو و سفید رنگ از درختی که در چین و ژاپن میروید گرفته می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاپور
تصویر کاپور
کافور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتور
تصویر کاتور
کاتوره: (چه چیز است آنکه باز راست و بازور همی سازد بکار سازش گور) (بگور اندر شود ناگه پیاده برون آید سوار از گور کاتور)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاور
تصویر تکاور
دونده رونده، اسب تند رو، شتر تندرو
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی سایبان سایه شکن سر پوشی که روی چراغ نهند تا نور را بپایین افکند
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی هنر پیشه بازیگر کسی که در صحنه تاتر تلوزیون و سینما نقشی ایفا کند هنرپیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آکاژو
تصویر آکاژو
فرانسوی بلادر بلادور سرخه دار از درختان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آماتور
تصویر آماتور
فرانسوی ریژکار
فرهنگ لغت هوشیار
رفت و بازگشت. درمورد ابلیطی که برای مسافرت بنقطه ای و بازگشتن از آن بمبدا خریده می شود اطلاق گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آباژور
تصویر آباژور
حباب و سرپوشی برای چراغ و مانند آن که نور را به پایین افکند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماژور
تصویر ماژور
((ژُ))
سرگرد، یاور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کافور
تصویر کافور
ماده ای است خوشبو و سفیدرنگ
فرهنگ فارسی معین
((تُ))
کسی که کاری را صرفاً از روی علاقه و میل و نه برای کسب درآمد انجام دهد، غیرحرفه ای (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکاور
تصویر تکاور
((تَ وَ))
دونده، اسب تندرو، افراد ورزیده و آموزش دیده نظامی برای عملیات جنگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آکتور
تصویر آکتور
((تُ))
هنرپیشه مرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آباژور
تصویر آباژور
سایبان، سایه شکن، نورتاب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آکاروس
تصویر آکاروس
گریزای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آماتور
تصویر آماتور
تازه کار، دوست کار، ناپیشه کار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کارور
تصویر کارور
اپراتور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آکتور
تصویر آکتور
بازیگر، هنرپیشه
فرهنگ واژه فارسی سره
دوستدار، غیرحرفه ای
متضاد: حرفه ای
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آباژور آشنایی عاشقانه زودگذر و بعضی از معبران گفته اند دلیل کند که زن جادویه وی را حاصل گردد و آن زن حرام خوار و بی دیانت بود و اگر بیند که در آبخانه بول و غائط همی کرد، دلیل کند که درجمیع مال غریق بود. اگر بیند که کسی در چاه آبخانه خود افتد دلیل کند مال خویش را هزینه کند و اگر بیند که در آنجا بیفتاد یا درچاه آبخانه بیفتاد، دلیل کند که مال کسی به غضب ستاند و اگر بیند کهب یفتاد و دست و پایش شکست، دلیل کند که بلای سخت بدو رسد. لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب
مرتعی جنگلی درحومه ی نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی