جدول جو
جدول جو

معنی آپارتی - جستجوی لغت در جدول جو

آپارتی
بسیار بی شرم، زرنگ و حقه باز
تصویری از آپارتی
تصویر آپارتی
فرهنگ فارسی عمید
آپارتی
بی چشم و رو
تصویری از آپارتی
تصویر آپارتی
فرهنگ لغت هوشیار
آپارتی
بی شرم، حقه باز
تصویری از آپارتی
تصویر آپارتی
فرهنگ فارسی معین
آپارتی
بی چشم و رو، بی چشم ورو
تصویری از آپارتی
تصویر آپارتی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آراستی
تصویر آراستی
(دخترانه و پسرانه)
بنا به روایات نام عموی زرتشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آپاسای
تصویر آپاسای
(پسرانه)
نام منشی شاپور اول پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آپاراتچی
تصویر آپاراتچی
آپاراتچی یا پروژکشنیست (Projectionist) که وظیفه هدایت یک فیلم پروژکتور را برعهده دارد. این اصطلاح به طور عمومی به معنای فردی است که توان کار با پروژکتور را دارد، اما به طور خاص آپاراتچی یک کارمند رسمی سالن سینما است. آپاراتچی ها می بایست نه تنها آشنایی با پروژکتور از نظر تکنیکی داشته باشند، بلکه باید با مفاهیم اولیه فیلم آشنایی داشته و توان نگهداری و تعمیر را نیز داشته باشد. با توجه به دیجیتالشدن فیلم ها این شغل در معرض انقراض است.
ابزار کار آپارات چی ها در طول زمان تغییر کرده است. با تغییر از آنالوگ به دیجیتال، ابزار از نوارهای فیلم و پروژکتورهای عادی به هارد دیسک، کامپیوتر و پروژکتورهای دیجیتال تغییر یافته است.
فردی که مسئول راه اندازی دستگاه نمایش برای نمایش فیلم است. او همچنین باید تجهیزات دیگر مربوط به نمایش فیلم مانند صدا و نور را نیز به راه اندازد و تنظیم کند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از آپارات
تصویر آپارات
آپارات سینما (Movie Projector) دستگاهی نوری - مکانیکی است که برای نمایش تصاویر متحرک و پخش آن بر روی یک صفحه استفاده می شود. اغلب بخش های نوری و مکانیکی این دستگاه، به جز دستگاه های نورپردازی و صدا، در دوربین های فیلم برداری وجود دارند.
اولین آپارات سینما، زئوپراکسیسکوپ بود که به دست ادوارد مایبریج، مخترع بریتانیایی، در ۱۸۷۹ ساخته شد. زئوپراکسیسکوپ تصاویر را از دیسک های شیشه ای چرخان با توالی سریع، پخش می کرد تا حس حرکت را القاء کند. آپارات سینما پیشرفته تر، به دست لویی لو پرنس در زمانی که در شهر لیدز کار می کرد، اختراع شد. در ۱۸۸۸، او صاحب حق امتیازی برای ساخت دستگاهی با ۱۶ لنز که ترکیبی بود از دوربین فیلم برداری و آپارات، شد. او از نسخه ارتقاء یافته این دستگاه برای ضبط اولین تصاویر متحرک به نام چشم انداز باغ روندهی استفاده کرد.
برادران لومیر اولین دستگاه موفق آپارات سینما را اختراع کردند. آن ها اولین فیلم شان، کارگران در حال خروج از کارخانه لومیر را در ۱۸۹۴ ساختند که یک سال بعد در لسیوته به نمایش درآمد. سینماتوگراف در نمایشگاه ۱۹۰۰ پاریس هم شرکت داده شد. در نمایشگاه، فیلم های ساخته شده به دست برادران لومیر، به وسیله آپارات، روی پرده بزرگی به ابعاد ۱۶ در ۲۱ متر به نمایش درآمد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از آوارگی
تصویر آوارگی
حالت آواره بودن، در به دری، بی خانمانی، سرگردانی، برای مثال چو خواهم شد اکنون به بیچارگی / در این ره نبینم جز آوارگی (نظامی۶ - ۱۱۵۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آپارات
تصویر آپارات
دستگاه نمایش فیلم، دوربین عکاسی، دستگاه، اسباب، دستگاهی اتومانند، که برای پنچرگیری لاستیک تویی خودرو از آن استفاده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارتی
تصویر پارتی
مربوط به پارت مثلاً هنر پارتی، از قوم پارت، از مردم پارت مثلاً سرباز پارتی، زبان پهلوی اشکانی
محموله، شخص صاحب نفوذی که در جایی به نفع کسی کاری می کند و یا از نفوذ او استفاده می شود
نوعی مهمانی به سبک غربی همراه با رقص و موسیقی که معمولاً با حضور جوانان برگزار می شود
فرهنگ فارسی عمید
شاید از ’پا’ بمعنی پای، رجل و ’لیک’ ادات نسبت باشد، شم، چارق، پای افزار از چرم گاو و رشته ها در او بسته، (لغت نامۀ اسدی)، پای افزار از چرم گاو و رشته ها در او بسته بموضع و در آذربایجان آنرا شم خوانند، (فرهنگ اسدی نسخۀ نخجوانی)، پای افزار بود، به آذربایجان چارق خوانند، (فرهنگ اسدی چ تهران)، کفش و پای افزار چرمین، (برهان) :
از خر و پالیک آنجای رسیدم که همی
موزۀ چینی میخواهم و اسپ تازی،
علی قرط اندکانی (از لغت نامۀ اسدی)،
، پاپیچ، پاتابه، لفافه، (برهان)، پای تابه را گویند و بتازی لفافه خوانندش، (اوبهی)، پاتابه باشد و در فرهنگ هندوشاه با بای تازی بمعنی پاافزار است، (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
حزب، فرقه، جمعیت، دسته، گروه
لغت نامه دهخدا
تصویری از آنارشی
تصویر آنارشی
فرانسوی بنگرید به انارشی
فرهنگ لغت هوشیار
تجاری (درست) بازاری سودایی منسوب به تحجارت مربوط بامور بازرگانی. توضیح در عربی طبق قاعده (تجاری) مستعمل است. ولی در فارسی بقیاس اباحتی و ملامتی (تجارتی) آورده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزارقی
تصویر آزارقی
کچوله از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذارقی
تصویر آذارقی
کچوله از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوارگی
تصویر آوارگی
بی خانمانی، بی منزلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آپارات
تصویر آپارات
دستگاه نمایش فیلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آپاردی
تصویر آپاردی
بی چشم ورو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارتی
تصویر پارتی
جمعیت، حزب، فرقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنارشی
تصویر آنارشی
اغتشاش، هرج و مرج، بی نظمی، بی سروسامانی، خودسری مردم، وضع مملکتی که قانون نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آوارگی
تصویر آوارگی
((رِ))
بی خانمانی، بی منزلی، سرگردانی، پریشانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آپارات
تصویر آپارات
دستگاه، ابزار، ماشین، دوربین عکاسی، دستگاه نمایش فیلم، دستگاه تعمیر و اصلاح لاستیک اتومبیل
فرهنگ فارسی معین
سیاستی که براساس آن یک نژاد از نژاد دیگر جدا نگه داشته می شود و از امتیازات کمتری بهره می برد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارتی
تصویر پارتی
منسوب به قوم پارت، از اقوام ایرانی ساکن شمال و شمال شرقی. این قوم به دلیری و جنگاوری مشهور بودند چنان که برخی زبان شناسان واژه «پارتیزان» را برگرفته از نام این قوم می دانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارتی
تصویر پارتی
دسته، گروه، قسمت، بخش، حامی، طرفدار، جشن، مهمانی، محموله، بار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجارتی
تصویر تجارتی
منسوب به تجارت، مربوط به امور بازرگانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرارتی
تصویر حرارتی
گرمایشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آپارات
تصویر آپارات
ابزار، دستگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آپارتاید
تصویر آپارتاید
جدا زیستی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آذارقی
تصویر آذارقی
کلوچه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آزارقی
تصویر آزارقی
کلوچه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تجارتی
تصویر تجارتی
سوداگرانه
فرهنگ واژه فارسی سره
جمعیت، حزب، دسته، فرقه، گروه، جشن، شب نشینی، پشتیبان، حامی، طرفدار، طرفگیر، هواخواه، هوادار، بخش، قسمت، قوم پارت
فرهنگ واژه مترادف متضاد