آراسته آراسته آرایش شده ، آنکه دارای صفتهای خوب اخلاقی است، آنچه زینت و زیور داده شده است فرهنگ نامهای ایرانی
آراستن آراستن زینت دادن، زیور کردن، خوش نما گردانیدن، برای مِثال چنین تا بیامد مه فوردین / بیاراست گلبرگ روی زمین (فردوسی - ۸/۲۳۷)، آرایش کردننظم و ترتیب دادن، چیدنگستردن، راست کردنفراهم کردن، آماده کردن فرهنگ فارسی عمید