جدول جو
جدول جو

معنی پارتی

پارتی
منسوب به قوم پارت، از اقوام ایرانی ساکن شمال و شمال شرقی. این قوم به دلیری و جنگاوری مشهور بودند چنان که برخی زبان شناسان واژه «پارتیزان» را برگرفته از نام این قوم می دانند
تصویری از پارتی
تصویر پارتی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پارتی

پارتی

پارتی
مربوط به پارت مثلاً هنر پارتی، از قوم پارت، از مردم پارت مثلاً سرباز پارتی، زبان پهلوی اشکانی
محموله، شخص صاحب نفوذی که در جایی به نفع کسی کاری می کند و یا از نفوذ او استفاده می شود
نوعی مهمانی به سبک غربی همراه با رقص و موسیقی که معمولاً با حضور جوانان برگزار می شود
پارتی
فرهنگ فارسی عمید

پارتی

پارتی
دسته، گروه، قسمت، بخش، حامی، طرفدار، جشن، مهمانی، محموله، بار
پارتی
فرهنگ فارسی معین

پارتی

پارتی
جمعیت، حزب، دسته، فرقه، گروه، جشن، شب نشینی، پشتیبان، حامی، طرفدار، طرفگیر، هواخواه، هوادار، بخش، قسمت، قوم پارت
فرهنگ واژه مترادف متضاد