مورچال. گوی که در اطراف قلعه، گاه محاصره و تسخیر آن حفر کنند، دیواری که برای حفظ سپاه کشند. سنگر، حاجز و حوالی که سازند حفظ قلعه را، جمعی از سپاهی که در اطراف قلعه برای تسخیر آن جابجای گمارند، جمعی از مردم که در درون قلعه برای حراست آن جای بجای معین کنند
مورچال. گوی که در اطراف قلعه، گاه محاصره و تسخیر آن حفر کنند، دیواری که برای حفظ سپاه کشند. سنگر، حاجز و حوالی که سازند حفظ قلعه را، جمعی از سپاهی که در اطراف قلعه برای تسخیر آن جابجای گمارند، جمعی از مردم که در درون قلعه برای حراست آن جای بجای معین کنند
گودیی که در اطراف قلعه بهنگام محاصره حفرکنند مورچال، دیواری که برای حفظ سپاه کشند سنگر، جمعی از سپاهیان و دیگران که دراطراف یا درون قلعه برای تسخیر آن جای جای گمارند
گودیی که در اطراف قلعه بهنگام محاصره حفرکنند مورچال، دیواری که برای حفظ سپاه کشند سنگر، جمعی از سپاهیان و دیگران که دراطراف یا درون قلعه برای تسخیر آن جای جای گمارند
قصد، عزم، اراده، عزیمت، برای مثال چو آهنگ رفتن کند جان پا ک / چه بر تخت مردن چه بر روی خا ک (سعدی - ۵۹)روش، در موسیقی آواز، لحن، نوا، آوا، در موسیقی آواز موزون، قطعۀ موسیقی، برای مثال چو آهنگ بربط بود مستقیم / کی از دست مطرب خورد گوشمال (سعدی - ۹۶) جریان تغییر، سرعت افزایش یا کاهش
قصد، عزم، اراده، عزیمت، برای مِثال چو آهنگ رفتن کند جان پا ک / چه بر تخت مردن چه بر روی خا ک (سعدی - ۵۹)روش، در موسیقی آواز، لحن، نوا، آوا، در موسیقی آواز موزون، قطعۀ موسیقی، برای مِثال چو آهنگ بربط بُوَد مستقیم / کی از دست مطرب خورد گوشمال (سعدی - ۹۶) جریان تغییر، سرعت افزایش یا کاهش
گیاهی درختچه ای با گل های سرخ، زرد یا سفید که بیشتر در نواحی گرم می روید، دو رنگ و ابلق، به ویژه سیاه و سفید، برای مثال تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری - ۶۳)
گیاهی درختچه ای با گل های سرخ، زرد یا سفید که بیشتر در نواحی گرم می روید، دو رنگ و ابلق، به ویژه سیاه و سفید، برای مِثال تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری - ۶۳)
حیوانی گوشت خوار و قوی جثه از تیرۀ گربه سانان، نظیر شیر و ببر و بسیار چابک و درنده. پوستش سفید و دارای خال های سیاه. در کوه های آسیا و افریقا زندگی می کند
حیوانی گوشت خوار و قوی جثه از تیرۀ گربه سانان، نظیر شیر و ببر و بسیار چابک و درنده. پوستش سفید و دارای خال های سیاه. در کوه های آسیا و افریقا زندگی می کند
نوعی پارچۀ ابریشمی ضخیم زردوزی شده که از آن قبا و شلوار و کلاه می دوختند گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن، جلونک، چلونک، بیاره، بیاج
نوعی پارچۀ ابریشمی ضخیم زردوزی شده که از آن قبا و شلوار و کلاه می دوختند گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانندِ آن، جَلونَک، چَلونَک، بَیاره، بیاج
ریسمانی که خوشه های انگور یا میوۀ دیگر را به آن ببندند و از سقف خانه یا دکان یا جای دیگر آویزان کنند که تا زمستان بماند، برای مثال چون برگ لاله بوده ام و اکنون / چون سیب پژمریده بر آونگم (رودکی - ۵۲۶)، هر چیز آویخته، آویزان، در علم فیزیک جسم سنگینی که به ریسمان آویزان کنند و حرکتی متناوب به طرفین دارد، پاندول مثلاً آونگ ساعت
ریسمانی که خوشه های انگور یا میوۀ دیگر را به آن ببندند و از سقف خانه یا دکان یا جای دیگر آویزان کنند که تا زمستان بماند، برای مِثال چون برگ لاله بوده ام و اکنون / چون سیب پژمریده بر آونگم (رودکی - ۵۲۶)، هر چیز آویخته، آویزان، در علم فیزیک جسم سنگینی که به ریسمان آویزان کنند و حرکتی متناوب به طرفین دارد، پاندول مثلاً آونگ ساعت
نوعی جست و خیز و برداشتن گام های بلند هنگام راه رفتن، جست و خیز، شلنگ تخته شیلنگ، لولۀ لاستیکی یا پلاستیکی برای آب پاشی یا جا به جا کردن مایعات از ظرفی به ظرف دیگر شلنگ انداختن: جست و خیز کردن، قدم بلند برداشتن
نوعی جست و خیز و برداشتن گام های بلند هنگام راه رفتن، جست و خیز، شلنگ تخته شیلَنگ، لولۀ لاستیکی یا پلاستیکی برای آب پاشی یا جا به جا کردن مایعات از ظرفی به ظرف دیگر شلنگ انداختن: جست و خیز کردن، قدم بلند برداشتن
رشته ای که خوشه های انگور و دیگر میوه ها را بدان بندند و از سقف آویزند تا فاسد نشود، هر چیز آویخته معلق، جسم وزینی که حول محوری ثابت حرکت کند مانند پاندول ساعت. یا آونگ الکتریکی (برقی) آلتی است مشکل از گلوله ای سبک وزن (مغزنی آقطی) که بنخی ابریشمین آویخته است پاندول الکتریک
رشته ای که خوشه های انگور و دیگر میوه ها را بدان بندند و از سقف آویزند تا فاسد نشود، هر چیز آویخته معلق، جسم وزینی که حول محوری ثابت حرکت کند مانند پاندول ساعت. یا آونگ الکتریکی (برقی) آلتی است مشکل از گلوله ای سبک وزن (مغزنی آقطی) که بنخی ابریشمین آویخته است پاندول الکتریک