جدول جو
جدول جو

معنی خلنگ

خلنگ
گیاهی درختچه ای با گل های سرخ، زرد یا سفید که بیشتر در نواحی گرم می روید، دو رنگ و ابلق، به ویژه سیاه و سفید، برای مثال تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری - ۶۳)
تصویری از خلنگ
تصویر خلنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خلنگ

خلنگ

خلنگ
گیاهی است که نوعی از آن به صورت درخت یا درختچه می باشد که از چوب آن کاسه و قدح می سازند و نوعی از آن علفی می باشد به رنگ های سرخ، زرد و سفید
فرهنگ فارسی معین

خلنگ

خلنگ
به پشت گرفتن، به کول گرفتن، چوبی چنگک دار جهت آویزان کردن.، چنگک چوبی برای چیدن انار و کشیدن شاخه به طرف پایین، قلابی که با آن آب از چاه کشند
فرهنگ گویش مازندرانی

آلنگ

آلنگ
گودیی که در اطراف قلعه بهنگام محاصره حفرکنند مورچال، دیواری که برای حفظ سپاه کشند سنگر، جمعی از سپاهیان و دیگران که دراطراف یا درون قلعه برای تسخیر آن جای جای گمارند
فرهنگ لغت هوشیار

خدنگ

خدنگ
درختی است بسیار سخت که از چوب آن نیزه و تیر و زین اسب سازند. یا تیر خدنگ. تیری که از چوب خدنگ سازند. یا زین خدنگ. زین اسب که از چوب خدنگ سازند
فرهنگ لغت هوشیار