جدول جو
جدول جو

معنی آغا - جستجوی لغت در جدول جو

آغا
کلمۀ احترام که با نام شخص به خصوص با نام زنان و خواجه سرایان ذکر می شود. دربارۀ مردان آقا می گویند
فرهنگ فارسی عمید
آغا
خاتون، بی بی، سیده، ستی، بانو، بیگم، خانم، زن، حرم: اما شرط رعایت اصناف اربعه، اول جانب حرمهای بزرگ اگرچه در ازمنۀ سالفه، خصوص ملوک عجم، خواتین را در مهمات ملکی و دولت ملاحظه بسیار نمی بود و امور سلطنت بارادت یا عدم ارادت ایشان زیاده تعلقی نمیداشت ولیکن خاقانان ترکستان را قاعده این بود که مطلقاً در جمیع وقایع مشورت با آغایان کردندی و رای ایشان بر جمیع اهل استشارت مقدم بودی و سلاطین ترکمان نیز در اصل چون پروردۀ دولت ایشانند همان طریقه قدوه و دستور خود دارند و بناء کلیات امور بر صوابدید ایشان نهند پس پناه بحمایت ایشان بردن ازجملۀ ضروریات است و آن چنان باید که بعد از عدم اختلاط آغایان با لواحق و حواشی ایشان که در مقام قرب باشند علی اختلاف طبقاتهم از احسان این کس محروم نباشند، (از اندرزنامۀ منسوب به خواجه نظام الملک)، کلمه احترامی است که بر سر نام خادمان یعنی خواجه سرایان درآرند، چنانکه آقا در دیگر مردم: آغابشارت، آغاجوهر
لغت نامه دهخدا
آغا
خاتون، بیبی، سیده، بانو
تصویری از آغا
تصویر آغا
فرهنگ لغت هوشیار
آغا
خاتون، خانم، زن، زوجه، عنوانی که برای احترام به اول اسم خواجه سرایان افزوده می شد. مثل آغاالماس، مبارک آغا
تصویری از آغا
تصویر آغا
فرهنگ فارسی معین
آغا
بانو، بی خایه، زن
تصویری از آغا
تصویر آغا
فرهنگ واژه فارسی سره
آغا
خادم، خصی، خواجه، بی بی، بیگم، خاتون، زن، زوجه
متضاد: آقا، ارباب
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آغاج
تصویر آغاج
درخت، چوب، فرسنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
مقابل انجام و فرجام، لحظه یا جای شروع کار، شروع، بن مضارع آغازیدن، روز ازل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغار
تصویر آغار
نم و رطوبت که به زمین یا در چیزی فروبرود و اثر آن باقی بماند، برای مثال عقیق زار شده ست آن زمین ز بس که ز خون / به روی دشت و بیابان فزون شده ست آغار (عنصری - ۷۵)، نم و رطوبت که از کوزه و مانند آن بیرون تراود، برای مثال از خاطر پرعلم سخن ناید جز خوب / از پاک سبو پاک برون آید آغار (ناصرخسرو - ۳۷۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغال
تصویر آغال
پسوند متصل به واژه به معنای آغالنده مثلاً بدآغال، مردآغال، تحریک، آغالش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغار
تصویر آغار
نم، زه، ندا، عقیق وار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
بدائت، بده، فاتحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغاج
تصویر آغاج
فرسنگ، فرسخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغال
تصویر آغال
جایی برای گوسفندان و گاوان، لانه مرغ خانگی، لانه زنبور، آغل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
اول، شروع، ابتدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آغار
تصویر آغار
نم و رطوبت، نم کشیده، خیس شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آغاج
تصویر آغاج
چوب، دار، درخت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
Opening, Beginning, Commencement, Inception, Initialization, Initiation, Origination
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
commencement, initialisation, initiation, ouverture, origine
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
begin, initialisatie, initiatie, opening, oorsprong
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
시작 , 초기화 , 개막 , 기원
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
始まり , 開始 , 初期化 , 起源
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
התחלה , הַתְחָלָה , אתחול , פתח , מָקוֹר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
शुरुआत , प्रारंभ , आरंभ , उद्घाटन , उत्पत्ति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
awal, permulaan, inisialisasi, inisiasi, pembukaan, asal-usul
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
การเริ่มต้น , การเปิด , จุดกำเนิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
начало , инициализация , инициатива , открытие , происхождение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
Anfang, Beginn, Initialisierung, Initiierung, Eröffnung, Ursprung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
comienzo, inicio, inicialización, iniciación, apertura, origen
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
inizio, inizializzazione, iniziazione, apertura, origine
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
começo, início, inicialização, iniciação, abertura, origem
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
开始的 , 开始 , 初始化 , 启动 , 起源
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
początek, inicjalizacja, inicjacja, otwarcie, geneza
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
початок , ініціалізація , ініціація , відкриття , походження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آغاز
تصویر آغاز
başlangıç, başlama, başlatma, açılış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی