جدول جو
جدول جو

معنی آتربات - جستجوی لغت در جدول جو

آتربات
(تُ)
آذربد. آتش پناه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آتابای
تصویر آتابای
(پسرانه)
پدربزرگ، آتا (ترکی) + بای (چینی)، نام یکی از طوایف بزرگ ترکمن در ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آتروپات
تصویر آتروپات
(پسرانه)
آذرباد، آذرپناه، کسی که آتش نگهدار اوست، اسم سردار آذربایجان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آترابان
تصویر آترابان
(پسرانه)
نگهبان آتش، پیشوای دینی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آتروان
تصویر آتروان
(پسرانه)
صورت دیگری از اترابان، نگهبان آتش، پیشوای دین زرتشتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرباد
تصویر آذرباد
(پسرانه)
آذرپناه، کسی که آتش نگهدار اوست، نام موبدی که بانی آذربایجان بوده است، نام یکی از شخصیتهای منظومه ویس و رامین، نام موبدی در زمان شاپور دوم پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آتورپات
تصویر آتورپات
(پسرانه)
صورت دیگر آذرباد، آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آکروبات
تصویر آکروبات
ورزشکاری که حرکات موزون و دشوار از قبیل بندبازی، ژیمناستیک و مانند آن ها انجام بدهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آتشبار
تصویر آتشبار
توپ، یک واحد از قسمت توپخانه شامل چهار گروهان، هر چیز توام با درخشش ناشی از عصبانیت مثلاً نگاه آتشبار، بسیار گرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتربار
تصویر شتربار
آن مقدار بار که شتر بتواند حمل کند، بار شتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتربان
تصویر شتربان
نگهبان شتر، رانندۀ شتران، ساربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چترباز
تصویر چترباز
کسی که با چتر نجات از هواپیما، بالگرد و امثال آن به زمین فرود می آید، سربازی که به وسیلۀ چتر نجات در خاک دشمن یا در میدان جنگ فرود می آید
فرهنگ فارسی عمید
(تَ رِ)
جمع واژۀ تربه. سرانگشتان. (از منتهی الارب). سرانگشتان. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی بند بازی ورزش خوبی کسی که ورزشهای سنگین کند ورزشکاری که با آلات و اسباب ازقبیل پارالل بارفیکس و غیره ورزش کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتابای
تصویر آتابای
نام تیره های از ترکمانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تربات
تصویر تربات
سر انگشتان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتریاد
تصویر آتریاد
روسی دسته دسته ای از سربازان یک دسته سرباز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقربات
تصویر تقربات
جمع تقرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترقبات
تصویر ترقبات
جمع ترقب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترتبات
تصویر ترتبات
جمع ترتب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تربصات
تصویر تربصات
جمع تربص
فرهنگ لغت هوشیار
ریزنده آتش (شخص یا شی)، چخماق، تفنگ، توپ، یک واحد از توپخانه شامل چهار گروهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتشباز
تصویر آتشباز
آنکه با آتش بازی کند، آنکه وسایل آتشبازی فراهم سازد، آتشبازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتشبان
تصویر آتشبان
نگهبان آتشکده آذربان آتربان، شیطان دیو، (اخ) مالک دوزخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتربان
تصویر آتربان
در آیین زردشتی نگهبان آتش مقدس
فرهنگ لغت هوشیار
جمع معربه، تازی گشتگان تازی گشته ها تازیدگان جمع معربه (معرب)، جمع معربه (معرب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجربات
تصویر مجربات
جمع مجربه (مجرب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آترپاتن
تصویر آترپاتن
نام قدیم واصلی آذربایجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتشبار
تصویر آتشبار
ریزنده آتش (شخص یا شیء)، چخماق، تفنگ، توپ، یک واحد از توپخانه شامل چهار گروهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آتشبان
تصویر آتشبان
نگهبان آتشکده، مالک دوزخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آتریاد
تصویر آتریاد
((تِ))
یک دسته سرباز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آتربان
تصویر آتربان
((تُ))
در آیین زردشتی نگهبان آتش مقدس، آسروان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آتریاد
تصویر آتریاد
دسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آکروبات
تصویر آکروبات
بندباز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آتابای
تصویر آتابای
بزرگمرد
فرهنگ واژه فارسی سره