معنی آتشبار آتشبار توپ، یک واحد از قسمت توپخانه شامل چهار گروهان، هر چیز توام با درخشش ناشی از عصبانیت مثلاً نگاه آتشبار، بسیار گرم تصویر آتشبار فرهنگ فارسی عمید
آتشبار آتشبار ریزنده آتش (شخص یا شی)، چخماق، تفنگ، توپ، یک واحد از توپخانه شامل چهار گروهان فرهنگ لغت هوشیار
آتشبار آتشبار ریزنده آتش (شخص یا شیء)، چخماق، تفنگ، توپ، یک واحد از توپخانه شامل چهار گروهان فرهنگ فارسی معین
آتشکار آتشکار کسی که با آتش کار می کند مانند آهنگر، کوره پز، گلخن تاب، کارگری که در کارخانه مامور ریختن سوخت در آتشخانه و روشن کردن آن است فرهنگ فارسی عمید