جدول جو
جدول جو

معنی آآر - جستجوی لغت در جدول جو

آآر
رودخانه ای است در سویس که از گردنۀ ’گرمسل’ سرچشمه گیرد و ’برن’ و ’سلور’ را آبیاری کند و با ’روس’ و ’لیما’ و ’تی یل’ یکی شده به رود رن ریزد، طول آن 280 هزار گز
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آشر
تصویر آشر
(پسرانه)
شاد خوشحال، نام یکی از پسران یعقوب (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آزر
تصویر آزر
(پسرانه)
نام پدر حضرت ابراهیم (ع)، اسبی که ران دو پای عقبش مشکی و دستهایش به رنگ دیگر است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذر
تصویر آذر
(دخترانه)
آتش، نام فرشته نگهبان آتش، نهمین ماه ایرانی، نام ماه نهم از سال شمسی، نام روز نهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آتر
تصویر آتر
(دخترانه)
آذر، اخگر، آتش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آلر
تصویر آلر
سرین، کفل، ران، آلست، آرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آخر
تصویر آخر
مقابل اول، قرار گرفته در پایان، برای مثال نام تو کابتدای هر نام است / اول آغاز و آخر انجام است (نظامی۴ - ۵۳۷) آخرین، پایانی، مؤخّر، پسین، اخیر، واپسین، بازپسین، سرانجام، برای مثال آخر کار شوق دیدارم / سوی دیر مغان کشید عنان (هاتف - ۴۷)
هنگام گلایه، تنبیه، تعجب و توجه دادن به کار می رود، برای مثال نه آخر تو مردی جهاندیده ای / بدونیک هر گونه ای دیده ای؟ (فردوسی۲ - ۵۹۵)
آخر شدن: به پایان رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آجر
تصویر آجر
خشتی که در کورۀ آجرپزی به صورت مکعب مستطیل پخته شده باشد، خشت پخته
آجر تراش: آجر تراشیده و ساییده که برای زینت در نمای ساختمان به کار می رود
آجر جوش: آجر بسیار پخته و ناصاف و تیره رنگ که از ته کوره به دست می آید و بیشتر در پی های ساختمان به کار می رود
آجر ختایی: نوعی آجر به اندازۀ ۲۰×۲۰ سانتی متر که بزرگ تر از آجر معمولی و کوچک تر از آجر نظامی است
آجر نسوز: نوعی آجر که از اکسید منیزیم و برخی از سیلیکات های دیرگداز ساخته می شود و در مقابل حرارت شدید مقاومت دارد و در ساختمان کوره ها مخصوصاً کوره های ذوب فلز به کار می رود
آجر نظامی: نوعی آجر فرش به ابعاد ۴۰×۴۰ سانتی متر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آخر
تصویر آخر
آخور، طاقچه ای که در کنار دیوار درست می کنند و خوراک چهارپایان را در آن می ریزند، جای علف خوردن چهارپایان، اسطبل، طویله، آخورگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آذر
تصویر آذر
آتش، آنچه از سوختن چوب یا زغال یا چیز دیگر به وجود می آید و دارای روشنی و حرارت است، اخگر، برزین، انیسه، مخ، وراغ، نار، تش، ورزم
ماه نهم از سال خورشیدی ایرانی، روز نهم از نهمین ماه تقویم اوستایی که ایرانیان قدیم در ماه آذر این روز را به خاطر یکی شدن نام ماه و روز جشن می گرفتند، آذرروز، آذرگان، آذرجشن، برای مثال ای خردمند سرو تابان ماه / روز آذر می چو آذر خواه (مسعودسعد - ۵۴۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آور
تصویر آور
یقین، ایمان، اعتقاد، باور، راست، درست، به قطع و یقین، برای مثال زمان گذشته ست کاندر گذشت او / ازیرا کش اندر نیابد کس آور (عنصری - ۴۴)
آورنده، پسوند متصل به واژه به معنای دارنده مثلاً بارآور، سودآور، شرم آور، ننگ آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آمر
تصویر آمر
امر کننده، امر دهنده، فرمان دهنده، فرمانده، کارفرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آکر
تصویر آکر
واحد اندازه گیری سطح برابر با حدود ۴۰۴۶ مترمربع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغر
تصویر آغر
آغردن، نم کردن، خیساندن، تر کردن، آشامیدن، نوشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
شهری است در سویس کرسی ولایت آرگوی، در ساحل ’آر’، دارای 12000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
تصویری از آجر
تصویر آجر
خشت پخته، آجور صورتی از هاجر، نام مادر حضرت اسماعیل (ع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغر
تصویر آغر
رود خشک که سیلاب از آن قطع شده و جای جای آب ایستاده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهر
تصویر آهر
آهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلر
تصویر آلر
سرین کفل آلست آرست الست
فرهنگ لغت هوشیار
فرماینده فرمان پاد امر کننده فرماینده کار فرما، جمع آمرین، روز ششم یا چهارم از ایام عجوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آدر
تصویر آدر
آذر، آتش رگ زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آخر
تصویر آخر
عاقبت سرانجام، بازپسین، درآخر، پایان، فرجام، خاتمه، نهایت
فرهنگ لغت هوشیار
آتش نار، ماه نهم از سال شمسی، روز نهم از هر ماه شمسی، (اخ) نام ایزدی است، نامی است از نامهای زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذر
تصویر آذر
((ذَ))
آتش، ماه نهم از سال شمسی، روز نهم از هر ماه شمسی، نام ایزدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آدر
تصویر آدر
((دَ))
آذر، آتش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آدر
تصویر آدر
((دِ))
نیشتر فصاد، نیشتر رگزن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آدر
تصویر آدر
((دَ))
باد خایه، دبه خایه، غر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آخر
تصویر آخر
((خِ))
پسین، پایان، انجام
آخر خط بودن: کنایه از پایان عمر را طی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آخر
تصویر آخر
((خَ))
دیگر، دیگری، جمع آخرین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آجر
تصویر آجر
((جُ))
معرب آگر یا آگور، خشتی که در کوره پخته شده باشد و یکی از مصالح قدیمی ساختمان سازی است و اندازه آن معمولاً از حدود 20*20 تا حدود 25*25 سانتی متر است و انواع مختلف دارد، نظامی، ختایی، فشاری، قزاقی، بهمنی، سه سانتی و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آغر
تصویر آغر
((غَ))
خشک رود، مسیر سیلاب که در بعضی جاهای آن آب مانده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آور
تصویر آور
((و َ))
یقین، براستی، بی گمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمر
تصویر آمر
فرماینده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آجر
تصویر آجر
آژیانه، آگور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آخر
تصویر آخر
انجام، پایان، واپسین، پسین
فرهنگ واژه فارسی سره