جدول جو
جدول جو

معنی آزر

آزر(پسرانه)
نام پدر حضرت ابراهیم (ع)، اسبی که ران دو پای عقبش مشکی و دستهایش به رنگ دیگر است
تصویری از آزر
تصویر آزر
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با آزر

آزر

آزر
امر) صیغۀ امر از آزردن:
نگار و صورت آن بت به هند و چین در هم
شکست خامۀ مانی و رندۀ آزر
نگار آزر و مانی غلام صورت اوست
ز من بدین که بگفتم گر آزری آزر.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

آزر

آزر
اسبی که هر دو ران سپید دارد و دو پای پیشین سیاه یا برنگی دیگر، اسب که سرین وی سپید بود. (مهذب الاسماء) ، دشنام گونه ای که معنی آن کج طبع یا لنگ یا خرف یا مخطی است
لغت نامه دهخدا

آزر

آزر
نام ناحیه ای میان سوق اهواز (خوزیان واچار) و رامهرمز، مدینۀ آزر، نام شهری بوده میان بصره و کوفه، و آن را اَطد و اَطط نیز می نامیده اند
لغت نامه دهخدا

آزر

آزر
نام پدر ابراهیم پیغامبر علیه السلام. و او را آزر بت گر و آزر بت تراش نیز گویند:
دعوی کنند گرچه براهیم زاده ایم
چون ژرف بنگری همه شاگرد آزرند.
ناصرخسرو.
ابراهیم را چه زیان که آزر پدر اوست و آزررا چه سود که ابراهیم پسر اوست ؟ (خواجه عبدالله انصاری).
نگار و صورت آن بت به هند و چین در هم
شکست خامۀ مانی و رندۀ آزر.
سوزنی.
و سنت جاهلان است که چون بدلیل از خصم فرومانند سلسلۀ خصومت جنبانند چون آزربت تراش که... (گلستان).
هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گل از خارست و ابراهیم از آزر.
سعدی.
و گفته اند که نام پدر ابراهیم تارخ است و آزر عم ابراهیم است، نام بتی. (مهذب الاسماء) (ربنجنی) ، نام بتی که تارخ پدر ابراهیم سادن و خادم او بوده است
لغت نامه دهخدا

آزرم

آزرم
شرم، مهر، محبت، عشق، حیا، ملایمت، مهربانی، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر خسروپرویز پادشاه ساسانی
آزرم
فرهنگ نامهای ایرانی