معنی wlewać - جستجوی لغت در جدول جو
wlewać
ریختن
ادامه...
ریختَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wylewać
ریختن، شکننده
ادامه...
ریختَن، شِکَنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wklejać
چسباندن، چسب
ادامه...
چَسباندَن، چَسب
دیکشنری لهستانی به فارسی
ziewać
پاس کشیدن، پاستوریزاسیون
ادامه...
پاس کِشیدَن، پَاستُورِیزَاسِیُون
دیکشنری لهستانی به فارسی
zwlekać
درنگ کردن، قد بلند و لاغر
ادامه...
دِرَنگ کَردَن، قَد بُلَند و لاغَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
polewać
مرغ را چرب کردن، مرغ
ادامه...
مُرغ را چَرب کَردَن، مُرغ
دیکشنری لهستانی به فارسی
wzywać
احضار کردن، احیا، استدعاء کردن، استدلال
ادامه...
اِحضار کَردَن، اِحیا، اِستِدعاء کَردَن، اِستِدلال
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyrwać
بی اختیار گفتن، بی تکلّف
ادامه...
بی اِختیار گُفتَن، بی تَکَلُّف
دیکشنری لهستانی به فارسی
zalewać
غرق کردن، وزن کردن، سیلاب آوردن، هجایی
ادامه...
غَرق کَردَن، وَزن کَردَن، سِیلاب آوَردَن، هَجایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyzwać
چالش کردن، نام تماس بگیرید
ادامه...
چالِش کَردَن، نام تَماس بِگیرید
دیکشنری لهستانی به فارسی