معنی zwlekać
zwlekać
درنگ کردن، قد بلند و لاغر
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zwlekać
nawlekać
nawlekać
ریسمان کِشیدَن، ریشِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
zalewać
zalewać
غَرق کَردَن، وَزن کَردَن، سِیلاب آوَردَن، هَجایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wlewać
wlewać
ریختَن
دیکشنری لهستانی به فارسی