جدول جو
جدول جو

معنی wieszać - جستجوی لغت در جدول جو

wieszać
آویزان شدن، تعلیق کند
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آویزان کردن، فلزّی
دیکشنری لهستانی به فارسی
مخلوط کردن، اجازه ورود، هم زدن، ضرب و شتم، چرخاندن، گردش کند، به هم ریختن، وضعیت دشوار، یادآوری کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
باور کردن، باور نکردنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
خانه داشتن، خائن، ساکن شدن، ساکسیفونیست، سکونت داشتن، قابل سکونت
دیکشنری لهستانی به فارسی
بستن به، بسته، بستن، بسته بندی کنید، باند زدن، مشخّص شده است
دیکشنری لهستانی به فارسی
دانش، دانش آموز برتر
دیکشنری لهستانی به فارسی