جدول جو
جدول جو

معنی mieszać

mieszać
مخلوط کردن، اجازه ورود، هم زدن، ضرب و شتم، چرخاندن، گردش کند، به هم ریختن، وضعیت دشوار، یادآوری کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی