- uzun
دراز، بلند
معنی uzun - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بررسی کردن، صحبت کردن در مورد
گویندگی، مهارت های گفتاری
با ناراحتی، متأسّفانه، به طور بدبینانه، به طور غمگین، ناامید، ناامیدانه، تأسف برانگیز، با تأسّف، افسرده کننده، افسرده وار، تنها و غمگین، با دل تنگی، به طور غم انگیز، به طور خسته کننده، با دلی افسرده، به طور افسرده، محزونانه، با اندوه، اسف بار، به طور زودرنج، به طور اندوهناک، با پشیمانی، غمگین، به طور عبوس، حسرت بار، اندوه بارانه، رقّت بار
گیج کنان، در حالت سرگیجه
ناامید کننده، نگران شدن
خر خر کننده، چرخاندن
مارپیچ کردن، چرخاندن، دایره کردن، جا به جا کردن، چرخیدن، پیچیدن
غیبت کردن، پشت سر کسی حرف زدن
به طور گیج کننده، با سرگیجه
گپ زدن، صحبت کردن، پرگفتن
به دور خود چرخیدن، حرکت دایره ای
گشت زدن، گشت گرد
دور زدن، اطراف، چرخش، محصور کردن، غلتیدن، چرخیدن، احاطه کردن
بدبین، یک فرد غمگین
آشفته، غمگین، ناراحت، پشیمان
به طور غم انگیز، به طرز غم انگیز، به طور غمگین
کج و معوج، با دور زدن
طولانی بودن، طول، بلندی
بلند قدمی برداشتن، گام برداشتن
طولانی، طولانی و خسته کننده
بلند مدّت
به تفصیل، در طول
همیشگی، طول عمر
دراز، قد بلند و لاغر
تقاطع، عبور کردن
سرگشته، سرگیجه، سرگیجه آور، سرخوش، سرگیجه دار
بیشتر عمر کردن، طولانی تر زندگی کنید
درازتر، طولانی تر، بلندتر
در مرتبه نهم، مقام نهم
درازترین، طولانی ترین، بلندترین
دچار حالت تهوّع هوایی، بیماری پرواز
بیشتر غمگین، غمگین تر