جدول جو
جدول جو

معنی usafi - جستجوی لغت در جدول جو

usafi
پاکیزگی، بهداشت، ترتیب، پاکی، پاک سازی، نظافت، مرتّب بودن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قاچاق کردن، قاچاق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ضدّ عفونی کننده، بهداشتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابلیت حمل و نقل، توانایی حمل و نقل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به صورت بهداشتی، به روشی بهداشتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور تمیز، برای پاکیزگی، به طور خالصانه، به طور بهداشتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور زاهدانه، برای خلوص آیینی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بهداشت شناس، بهداشتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
رفت و آمد کردن، برای سفر، سفر کردن، ناوبری کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
صادر کردن، برای حمل و نقل، کشتی فرستادن، حمل و نقل کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تیز کردن، پاک کردن، تصفیه کردن، جاروکشی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ولع، پرخوری، حرص
دیکشنری سواحیلی به فارسی
غبار پاشیدن، برای تمیز کردن گرد و غبار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پاک شده، تمیز شود
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابل تمیز کردن، قابل تمیز کردن است
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پاکیزگی، تمیزی کامل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دریانوردی، حمل و نقل دریایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
انتقال، حمل و نقل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
انتقال لحظه ای، تحویل سریع
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تمیز، تمیز کردن، بهداشتی، بی عیب، تر و تمیز، آراسته، دست نخورده، خالص، محض، ترتیب دار، منظّم، بی آلایش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نامناسب، تمیز کردن، بی گناه، اصالت گرا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور ناخالص، بدون تمیزی
دیکشنری سواحیلی به فارسی