معنی kusafisha
- kusafisha
- تیز کردن، پاک کردن، تصفیه کردن، جاروکشی
واژههای مرتبط با kusafisha
kusafishwa
- kusafishwa
- پاک شُدِه، تَمیز شَوَد
kuzamisha
- kuzamisha
- غوطه وَر شُدَن، غَرق شُدَن، غَرق کَردَن، چِلانیدَن
kuzalisha
- kuzalisha
- آلودِه کَردَن، تَولِید کُنَند، تَولِید کَردَن
kusafirisha
- kusafirisha
- صادِر کَردَن، بَرایِ حَمل و نَقل، کِشتی فِرِستادَن، حَمل و نَقل کَردَن
kutaifisha
- kutaifisha
- تَصَادُر، مُصادِرِه، ضَبط
kusitisha
- kusitisha
- مُتِوَقِّف کَردَن، بَرایِ تَوَقُّف، تَعلِیق کَردَن
kucasisha
- kucasisha
- بَراَنگیختَن، بَرایِ بِه روز رِسانی
kuhamisha
- kuhamisha
- واگُذار کَردَن، اِنتِقال، تَخلِیَه کَردَن، اِنتِقال دادَن
kuoanisha
- kuoanisha
- مُتِعادِل کَردَن، جُفت شُدَن، مُعادِل بودَن، جُفت کَردَن