جدول جو
جدول جو

معنی typisch - جستجوی لغت در جدول جو

typisch
نمونه وار، معمولی
دیکشنری آلمانی به فارسی
typisch
نمونه وار، معمولی، به طور معمول
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

استوایی، گرمسیری، به طور استوایی
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور نمونه اوّلیّه، نمونه اوّلیّه
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور کلیشه ای، کلیشه ای
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور معمول
دیکشنری آلمانی به فارسی
ماشین نویس، تایپیست
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور حماسی، حماسه
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور حماسی، حماسه
دیکشنری آلمانی به فارسی
شاعرانه، غنایی
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور بدبینانه، بدبین
دیکشنری هلندی به فارسی
آرمان شهری، اتوپیایی
دیکشنری هلندی به فارسی
آرمان شهری، اتوپیایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور بدبینانه، بدبین
دیکشنری آلمانی به فارسی
استوایی، گرمسیری، به طور استوایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
شاعرانه، غنایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
از نظر موضعی، به صورت موضعی
دیکشنری هلندی به فارسی
از نظر موضعی، به صورت موضعی
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور غیرمعمولی، غیر معمول، غیرعادّی
دیکشنری آلمانی به فارسی
غیرعادّی، غیر معمول، به طور غیر معمول
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور غیر معمول، غیر معمول
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور نمونه اوّلیّه، نمونه اوّلیّه، نمونه ای
دیکشنری آلمانی به فارسی