معنی tur - جستجوی لغت در جدول جو
tur
گردش، تور
ادامه...
گَردِش، تور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tur
گردش، نوع
ادامه...
گَردِش، نُوع
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
turysta
گردشگر، گردشگری
ادامه...
گَردِشگَر، گَردِشگَری
دیکشنری لهستانی به فارسی
turbulento
آشفته، متلاطم
ادامه...
آشُفتِه، مُتَلَاطِم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
turbulentemente
آشفته وار، متلاطم
ادامه...
آشُفتِه وار، مُتَلَاطِم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
turbulencia
آشفتگی، تلاطم
ادامه...
آشُفتِگی، تَلاطُم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
turbio
کدر، ابری
ادامه...
کِدِر، اَبری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
turbiamente
کدر، ابری
ادامه...
کِدِر، اَبری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
turystyka
گردشگری، گرده افشان
ادامه...
گَردِشگَری، گَردِه اَفشان
دیکشنری لهستانی به فارسی
turniej
مسابقات، مسافر
ادامه...
مُسابِقات، مُسافِر
دیکشنری لهستانی به فارسی
turista
گردشگر، توریست
ادامه...
گَردِشگَر، توریست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
turbulencja
آشفتگی، بهم ریختگی
ادامه...
آشُفتِگی، بِهَم ریختِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
turista
گردشگر، توریست
ادامه...
گَردِشگَر، توریست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
turismo
گردشگری
ادامه...
گَردِشگَری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
turbolenza
آشفتگی، تلاطم
ادامه...
آشُفتِگی، تَلاطُم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
turbolento
آشفته، متلاطم
ادامه...
آشُفتِه، مُتَلَاطِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
turbolentemente
آشفته وار، متلاطم
ادامه...
آشُفتِه وار، مُتَلَاطِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
turismo
گردشگری
ادامه...
گَردِشگَری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
turbulence
آشفتگی، تلاطم
ادامه...
آشُفتِگی، تَلاطُم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sur
جنوبی، جنوب
ادامه...
جُنوبی، جُنوب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
stur
به طور سرسخت، سرسخت، به طور لجبازانه، لجباز، لجوج، لجوجانه
ادامه...
بِه طُورِ سَرسَخت، سَرسَخت، بِه طُورِ لَجبازانِه، لَجباز، لَجوج، لَجوجانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
pur
محض، خالص
ادامه...
مَحض، خالِص
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dur
سخت
ادامه...
سَخت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tuer
با ضربه کشتن، کشتن
ادامه...
با ضَربِه کُشتَن، کُشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tour
گردش
ادامه...
گَردِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tour
گردش، تور
ادامه...
گَردِش، تور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tour
گردش، تورها
ادامه...
گَردِش، تورها
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
turbulent
آشفته، متلاطم
ادامه...
آشُفتِه، مُتَلَاطِم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tour
گردش، تور
ادامه...
گَردِش، تور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tua
قدیمی
ادامه...
قَدیمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tür
نوع
ادامه...
نَوع
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Our
ما
ادامه...
ما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tun
انجام دادن، انجام دهید
ادامه...
اَنجام دادَن، اَنجام دَهید
دیکشنری آلمانی به فارسی
nur
فقط
ادامه...
فَقَط
دیکشنری آلمانی به فارسی
turbato
آشفته، مشکل
ادامه...
آشُفتِه، مُشکِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی