معنی tour
tour
گردش، تور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با tour
tour
tour
گَردِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tour
tour
گَردِش، تور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tour
tour
گَردِش، تورها
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tout
tout
هَمِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sour
Sour
تُرش کَردَن، تُرش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Pour
Pour
ریختَن، بِریزید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tour
Tour
گَردِش، تور، گَردِش کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Four
Four
چَهار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tur
tur
گَردِش، تور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی