معنی tur
tur
گردش، تور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با tur
tur
tur
گَردِش، نُوع
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
pur
pur
مَحض، خالِص
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dur
dur
سَخت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tuer
tuer
با ضَربِه کُشتَن، کُشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tour
tour
گَردِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tour
tour
گَردِش، تور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sur
sur
جُنوبی، جُنوب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tour
tour
گَردِش، تورها
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tour
tour
گَردِش، تور
دیکشنری پرتغالی به فارسی