معنی tonować - جستجوی لغت در جدول جو
tonować
تنظیم کردن لحن، هم ترازی
ادامه...
تَنظِیم کَردَن لَحن، هَم تَرازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
stosować
اعمال کردن، اعمال
ادامه...
اِعمال کَردَن، اِعمال
دیکشنری لهستانی به فارسی
holować
کشیدن، بکشید
ادامه...
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری لهستانی به فارسی
kodować
کدگذاری کردن، کدگذاری، کروی
ادامه...
کُدگُذاری کَردَن، کُدگُذاری، کُرَوی
دیکشنری لهستانی به فارسی
klonować
کپی کردن، کپی کنید
ادامه...
کُپی کَردَن، کُپی کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
gotować
جوش آوردن، به سرعت رشد می کنند، پختن، پخته شده
ادامه...
جوش آوَردَن، بِه سُرعَت رُشد مِی کُنَند، پُختَن، پُختِه شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
tankować
سوخت رساندن، کسب سود
ادامه...
سوخت رِساندَن، کَسب سود
دیکشنری لهستانی به فارسی
tasować
جا به جا کردن، پیچ و تاب، صفحه بازی کردن، صفحات را شماره گذاری کنید
ادامه...
جا بِه جا کَردَن، پیچ و تاب، صَفحِه بازی کَردَن، صَفَحات را شُمارِه گُذاری کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
pozować
ژست گرفتن، اشاره کردن
ادامه...
ژِست گِرِفتَن، اِشارِه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
detonować
انفجار کردن، انفجار
ادامه...
اِنفِجار کَردَن، اِنفِجار
دیکشنری لهستانی به فارسی
polować
شکار کردن، درّنده، شکار
ادامه...
شِکار کَردَن، دَرَّندِه، شِکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
panować
حکومت کردن، طمع
ادامه...
حُکومَت کَردَن، طَمَع
دیکشنری لهستانی به فارسی
dotować
یارانه دادن، دستیار
ادامه...
یارانِه دادَن، دَستیار
دیکشنری لهستانی به فارسی
trenować
مربّی کردن، عملکرد مربّی
ادامه...
مُرَبّی کَردَن، عَمَلکَرد مُرَبّی
دیکشنری لهستانی به فارسی
tynkować
گچ کاری کردن، گردن خود را دراز کنید
ادامه...
گَچ کاری کَردَن، گَردَن خُود را دِراز کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
typować
نوع دادن، بشردوستانه
ادامه...
نَوع دادَن، بَشَردوستانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
hodować
تولید مثل کردن، تکثیر کنند
ادامه...
تَولِید مِثل کَردَن، تَکثِیر کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی