جدول جو
جدول جو

معنی tirade - جستجوی لغت در جدول جو

tirade
شکوه و شکایت، فحش دادن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شکوه و شکایت، کشیده شده
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ارزیابی کردن، درجه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اظهار، بیان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
عصبانی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
تبادل کردن، تجارت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرتاب کردن، پرتاب، کشیدن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
با بی میلی، ولرم، بی روح، سرد و گرم، نیمه دل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
دهم
دیکشنری هلندی به فارسی
ترسوانه، ترسو
دیکشنری هلندی به فارسی
رژه رفتن، رژه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استبدادی، ظالم، ستمگری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اتو کردن، را فشار دهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
دور ریخته شده، پرتاب شده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ویروسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
چرخیدن، چرخش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
هدف قرار دادن، هدف، هدف گذاری کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
کشیدن، بکشید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
زل زدن، نگاه کن، نگاه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ترسو، خجالتی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
راست، مستقیم
دیکشنری آلمانی به فارسی
اراده، خوٰاهد شد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
شکوه و شکایت، نطق غرّا
دیکشنری آلمانی به فارسی
کشیدن، بکشید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
شکوه و شکایت، باور نکردنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
استرداد، بازگشت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی