معنی tirado
tirado
دور ریخته شده، پرتاب شده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با tirado
tirada
tirada
شِکوِه و شِکایَت، باوَر نَکَردَنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
tirade
tirade
شِکوِه و شِکایَت، فُحش دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
irado
irado
عَصَبانی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
morado
morado
سیاه و آبی، بَنَفش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
firmado
firmado
اِمضا شُدِه، اِمضا کَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
girando
girando
چَرخِش، چَرخیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rizado
rizado
فُرمی، فِرفِری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cifrado
cifrado
رَمزگُذاری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dorado
dorado
طَلایی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی