معنی tien - جستجوی لغت در جدول جو
tien
ده
ادامه...
دَه
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
patience
بردباری، صبر
ادامه...
بُردباری، صَبر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sentience
آگاهی، احساس
ادامه...
آگاهی، اِحساس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
contienda
مجادله، مسابقه
ادامه...
مُجادِلِه، مُسابِقِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
combatiente
نبردجو، جنگنده
ادامه...
نَبَردجُو، جَنگَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
entretien
نگهداری، مصاحبه
ادامه...
نِگَهداری، مُصاحِبِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
peu exigeant en entretien
کم نگهداری، تعمیر و نگهداری کم
ادامه...
کَم نِگَهداری، تَعمیر و نِگَهداری کَم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
patient
صبور، بیمار
ادامه...
صَبور، بیمار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Patiently
با صبر، صبورانه
ادامه...
با صَبر، صَبورانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sentience
آگاهی، احساس
ادامه...
آگاهی، اِحساس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Patient
صبور، بیمار
ادامه...
صَبور، بیمار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Patience
صبر
ادامه...
صَبر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Patient
بیمار
ادامه...
بیمار
دیکشنری آلمانی به فارسی
Impatiently
به طور بی صبری، بی حوصله
ادامه...
بِه طُورِ بی صَبری، بی حُوصِلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Impatient
بی صبر، بی حوصله
ادامه...
بی صَبر، بی حُوصِلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Impatience
بی صبری، بی حوصلگی
ادامه...
بی صَبری، بی حُوصِلِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
soutien
پشتیبانی گری، پشتیبانی می کند
ادامه...
پُشتیبانی گَری، پُشتیبانی می کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
de manière impatiente
به طور بی صبری، بی صبرانه
ادامه...
بِه طُورِ بی صَبری، بی صَبرانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bien
خوب
ادامه...
خوب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tiener
نوجوانانه، نوجوان
ادامه...
نَوجَوَانانِه، نَوجَوَان
دیکشنری هلندی به فارسی
bien
خوب
ادامه...
خوب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
zien
دیدن، برای دیدن
ادامه...
دیدَن، بَرایِ دیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
tren
مد دروغ، روند
ادامه...
مُد دُروغ، رَوَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tief
به شدّت، عمیق
ادامه...
بِه شِدَّت، عَمیق
دیکشنری آلمانی به فارسی
timen
زمان سنجیدن، زمان بندی، زمان بندی کردن
ادامه...
زَمان سَنجیدَن، زَمان بَندی، زَمان بَندی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
ten
این، بر حسب اینچ اندازه گیری کنید
ادامه...
این، بَر حَسبِ اینچ اَندازِه گیری کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
tiende
دهم
ادامه...
دَهُم
دیکشنری هلندی به فارسی
Quotient
حاصل تقسیم، ضریب
ادامه...
حاصِل تَقسیم، ضَریب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tien minuten
ده دقیقه ای، ده دقیقه
ادامه...
دَه دَقیقِه ای، دَه دَقیقِه
دیکشنری هلندی به فارسی
impatient
بی صبر، بی حوصله
ادامه...
بی صَبر، بی حُوصِلِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
impatience
بی صبری
ادامه...
بی صَبری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
quotient
حاصل تقسیم، ضریب
ادامه...
حاصِل تَقسیم، ضَریب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
no combatiente
غیر رزمی، غیر رزمنده
ادامه...
غِیرِ رَزمی، غِیرِ رَزمندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
à entretien élevé
نیازمند نگهداری زیاد، نگهداری بالا
ادامه...
نِیَازمَندِ نِگَهداریِ زیاد، نِگَهداری بالا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Quotient
حاصل تقسیم، ضریب
ادامه...
حاصِل تَقسیم، ضَریب
دیکشنری آلمانی به فارسی