معنی tief
tief
به شدّت، عمیق
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با tief
fief
fief
مِلک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tien
tien
دَه
دیکشنری هلندی به فارسی
lief
lief
مَحبوب، شیرین، مَحَبَّت اَنگیز
دیکشنری هلندی به فارسی