معنی solido - جستجوی لغت در جدول جو
solido
محکم، جامد
ادامه...
مُحکَم، جامِد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
solidny
مقاوم، سرسخت، محکم، قوی، قابل اعتماد
ادامه...
مُقاوِم، سَرسَخت، مُحکَم، قَوی، قابِلِ اِعتِماد
دیکشنری لهستانی به فارسی
sordido
پست، کثیف
ادامه...
پَست، کَثیف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sonico
صوتی
ادامه...
صُوتی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
isolado
منزوی، جدا شده، منعزل، مجزّا
ادامه...
مُنزَوی، جُدا شُدِه، مُنعَزِل، مُجَزّا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
selado
مهر و موم شده
ادامه...
مُهر و موم شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gelido
سرد، انجماد
ادامه...
سَرد، اِنجِماد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
valido
معتبر
ادامه...
مُعتَبَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cozido
پخته، پخته شده
ادامه...
پُختِه، پُختِه شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
soleado
آفتابی
ادامه...
آفتابی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pálido
پریده رنگ، رنگ پریده
ادامه...
پَریدِه رَنگ، رِنگ پَریدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
válido
معتبر
ادامه...
مُعتَبَر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sortido
متنوّع، مجموعه ای
ادامه...
مُتِنَوِّع، مَجموعِه ای
دیکشنری پرتغالی به فارسی
solidez
سلامت، استحکام
ادامه...
سَلامَت، اِستِحکام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Solid
محکم، جامد
ادامه...
مُحکَم، جامِد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sordo
ناشنوا
ادامه...
ناشِنَوا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
válido
معتبر
ادامه...
مُعتَبَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
solidez
سلامت، استحکام
ادامه...
سَلامَت، اِستِحکام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
solide
محکم، جامد
ادامه...
مُحکَم، جامِد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pálido
پریده رنگ، رنگ پریده
ادامه...
پَریدِه رَنگ، رِنگ پَریدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sólido
محکم، جامد
ادامه...
مُحکَم، جامِد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
polido
صاف، جلا داده شده
ادامه...
صاف، جَلا دادِه شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sólido
محکم، جامد
ادامه...
مُحکَم، جامِد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
solidão
تنهایی
ادامه...
تنهایی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
solide
محکم، جامد
ادامه...
مُحکَم، جامِد
دیکشنری آلمانی به فارسی
solide
محکم، جامد
ادامه...
مُحکَم، جامِد
دیکشنری هلندی به فارسی
olvido
فراموشی، فراموش کرد
ادامه...
فَراموشی، فَراموش کَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
soñado
خیالی، خوٰاب دید
ادامه...
خَیالی، خوٰاب دید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gélido
سرد، یخی
ادامه...
سَرد، یَخِی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pulido
صاف، جلا داده شده
ادامه...
صاف، جَلا دادِه شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cálido
گرم
ادامه...
گَرم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
saludo
سلام، احوالپرسی
ادامه...
سَلام، اَحوالپُرسی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
salado
ملحی، شور، نمکین شده
ادامه...
مِلحی، شور، نَمَکین شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cocido
پخته، پخته شده
ادامه...
پُختِه، پُختِه شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sordo
ناشنوا
ادامه...
ناشِنَوا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی