معنی isolado
isolado
منزوی، جدا شده، منعزل، مجزّا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با isolado
isolato
isolato
مُجَزّا، جُدا شُدِه، مُنزَوی، مُنعَزِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
desolado
desolado
نااُمید، تاریک، ویران
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
isolasi
isolasi
عایِق بَندی، اِنزِوا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
aislado
aislado
مُجَزّا، جُدا شُدِه، مُنزَوی، مُنعَزِل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inflado
inflado
بادکَردِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
soleado
soleado
آفتابی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desolado
desolado
اَفسُردِه، مَتروک، ویران
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inflado
inflado
بادکَردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
isolare
isolare
جُدا کَردَن، مُنزَوی کَردَن، عایِق بَندی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی