معنی cocido
cocido
پخته، پخته شده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با cocido
cozido
cozido
پُختِه، پُختِه شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
nocivo
nocivo
زیان آوَر، مُضِرّ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nacido
nacido
مُتِوَلِّد، مُتِوَلِّد شُد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cálido
cálido
گَرم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
conciso
conciso
مُختَصَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
conocido
conocido
مَعلوم، آشنایی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lúcido
lúcido
شَفّاف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
torcido
torcido
کَج کُلاه، کَج
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tocado
tocado
لَمس شُدِه، لَمس کَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی