معنی sfocato - جستجوی لغت در جدول جو
sfocato
پرّه ای، تار، کثیف، مبهم
ادامه...
پَرِّه ای، تار، کَثیف، مُبهَم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sofocado
خفه شده، خفه شد
ادامه...
خَفِه شُدِه، خَفِه شُد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sfollato
بی خانمان، آواره
ادامه...
بی خانِمان، آوارِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfocare
مبهم کردن، تاری
ادامه...
مُبهَم کَردَن، تاری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
soffocato
خفه، خفه شد، خفه شده
ادامه...
خَفِه، خَفِه شُد، خَفِه شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
snodato
باریک، مفصل شده، لاغر
ادامه...
باریک، مَفصَل شُدِه، لاغَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sposato
متأهّل
ادامه...
مُتِأَهِّل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfidato
چالش خورده، به چالش کشیده شد
ادامه...
چالِش خُوردِه، بِه چالِش کِشیدِه شُد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stonato
بی صدا، خارج از لحن، فاقد شنوایی
ادامه...
بی صِدا، خارِج اَز لَحن، فاقِدِ شِنَوایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sufocado
خفه شده، خفه شد
ادامه...
خَفِه شُدِه، خَفِه شُد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
focado
متمرکز، متمرکز شده است
ادامه...
مُتِمَرکِز، مُتِمَرکِز شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
in modo sfocato
به طور مبهم، به روشی مبهم
ادامه...
بِه طُورِ مُبهَم، بِه رَوِشی مُبهَم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی