معنی sfocare
sfocare
مبهم کردن، تاری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
واژههای مرتبط با sfocare
sofocar
sofocar
خاموش کَردَن، خَفِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sfocato
sfocato
پَرِّه ای، تار، کَثیف، مُبهَم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scolare
scolare
پوست کَندَن، مَدرسِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
soffocare
soffocare
خاموش کَردَن، خَفِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sposare
sposare
حِمایَت کَردَن، اِزدِواج کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sporcare
sporcare
آلودِگی کَردَن، کَثیف، آلودِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfilare
sfilare
رِژِه رَفتَن، رِژِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfidare
sfidare
چالِش کَردَن، چالِش، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
evocare
evocare
جادو کَردَن، بَراَنگیختَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی